part 30

1.7K 173 209
                                    

جیمین و یونگی بالاخره بعد از دقایقی به خونه ی یونگی رسیدن. هوا همچنان ابری و سردتر از همیشه بود. هردو پیاده شدن و به داخل خونه ی ویلایی رفتن. جیمین گوشی در دست پشت صندلی آشپزخانه نشست و داشت جواب تهیونگ رو میداد که ازش خواسته بود فردا چندتا بسته رو تحویل بگیره.

یونگی نگاهی به جیمین انداخت و پرسید
- میخوای ایندفعه یه چیزی بخوریم یا شروع کنیم؟

جیمین سرشو بالا آورد
+ راستش گشنمه.
- خب خوبه. چون یه عالمه لازانیا پخته بودم

یونگی غذارو گرم کرد و روی میز چید. جیمین بالاخره گوشیشو کنار گذاشت و به میز نگاه کرد. کمی برای خودش کشید و شروع کرد به خوردن. یونگی متوجه شد جیمین کمی با تردید غذا میخوره
- خوشت نیومد؟

جیمین توی فکر رفته بود. یاد دستپخت هوسوک افتاده بود. با سوال یونگی یهو به خودش اومد
+ ها؟ نه. خوبه.... فقط یاد یه چیزی افتادم.
- امشب یکم عجیب شدی. مطمئنی حالت خوبه؟
+ از چه لحاظ؟
- برای شروع همینکه غر نمیزنی عجیبه!
+ چیه دلت میخواد شروع کنم؟

یونگی نیشخند زد
- میدونی آدم جالبی هستی. جدی میگم. یکم دربارت کنجکاو شدم.
+ بهتره تمومش کنی.
- بده که میخوام بشناسمت؟
+ علاقه ای ندارم.
- ولی من علاقه دارم

جیمین نگاه سنگینی به یونگی انداخت
+ همه ی سکس پارتنراتو سعی میکنی بشناسی؟
- نه. راجع به تو کنکجاوم!
+ چرا؟
- خودمم نمیدونم!!

جیمین خوردنشو تموم کرد و عقب کشید و ترجیح داد دیگه مکالمشو ادامه نده
+ من میرم دستشویی. توام سریع بیا اتاق نمیخوام خیلی دیر شه باید زود برگردم خونه

جیمین بلند شد و به سمت اتاق رفت. یونگی هم ظرفارو جمع کرد و به طرف اتاق رفت. تیشرتشو درآورد و چراغ خواب رو روشن کرد. جیمین بعد از چند دقیقه برگشت. کمی به یونگی که لباسشو درآورده بود نگاه کرد. یونگی که متوجه نگاهش شد گفت
- نگران نباش. طبق خواسته تو پیش میریم. فقط یکم گرمم بود

جیمین لبخندی زد و جلوتر رفت
+ توام عجیب شدی! طبق خواسته من؟ قبلا بیشتر تلاش میکردی؟ میدونی چیه از تویی که اونجوری بهم تجاوز کردی انتظار داشتم توی سکس خشن تر باشی ولی داری شبیه یه گربه ی ملوس میشی!

یونگی دوست نداشت اون قضیه ی تجاوز یادآوری بشه. خودشم میدونست که اون زمان توی حال درستی نبوده ولی حتی نمیتونست عذرخواهی کنه. اصلا نمیخواست چیزی به زبون بیاره
- ملاحضتو میکنم
+ ملاحضه ی من؟ من که ازت نخواستم. فقط ازت خواستم لمسم نکنی اما خشونت؟ خب آزادی!!!
- شوخی میکنی؟
+ نه
- واقعا امروز یه چیزیت هست!
+ نمیخواد واسه من کارآگاه بازی دربیاری. فقط کاریو که گفتم انجام بده
- ازم میخوای باهات سکس خشن داشته باشم؟
+ .....
- جدی؟
+ اه.... یکبار دیگه بپرسی.....

Dark Race 🔞 (yoonmin) Where stories live. Discover now