بوسه ى تشكر|اولين روز مدرسه:|

1.3K 131 5
                                    

-هى هى هى هى!
اوه بعله:|وزغ شماره ى ٢:|تنكس فور گاد:|
هرى-اروم باش ليز!
ليز جيغ جيغ كرد-ولى ولى تو كه نديدى به من گفت كوتوله
هرى سرفه اى كردو خندشو مخفى و لبشو گاز گرفت
هرى-مهم نيست!حالا تو اروم باش،ببين،به خاطر من ببخشش
ليز لبخند حال به هم زنى زد و گفت-باشه هرولدى!
و پريد گونه هريو بوسيد!عق:|بعدش به دوستاش خبر دادو رفتن و بقيه هم پخش و پلا شدن
ليام رفت سمت هريو زد به كمر هرى
ليام-واى دستت طلا!اصلا حوصله ى اين يكى رو نداشتم!
هرى-من نميدونم دوستش نداشتى براى چى باهاش دوست شدى؟
ليام-خودت ميدونى هرى!اون دختر شريك بابام بود. در هر حال مرسى!من رفتم!
و براى من دست تكون دادو با هريم خداحافظى كردو رفت
الان داشتم با خودم كلنجار ميرفتم كه ازش تشكر كنم يا نه؟:|
بالاخره اروم رفتم سمتشو گفتم-مرسى هرى!اگه تو جلوشو نميگرفتى معلوم نيست چى ميشد؟!
هرى دست كرد تو موهاشو دادشون عقب(ملدم💦😂)-خواهش ميكنم!و سرشو اورد بالا و يه لبخند زد:|ژيون:|اه دختر هيز جلوى خودتو بگير!كم مونده برم همينجا ليسش بزنم:|(😂)
-خب من برم! و به دستم به بيرون كافه اشاره كردم و خواستم برم كه هرى گفت-يعنى فقط يه تشكر خشك و خالييى؟
برگشتم سمتش و ابرومو انداختم بالا-ها؟منظورت چيه؟
هرى-يه تشكر ويژه ى كوچولو و لبخند زد كه دو تا چال گونه هاش رفت بود!تازه منظورشو فهميدم!
انگشت اشارمو اوردم بالا-فكرشم نكن:|
هرى-پس خودم تشكرو ميگيرم و يهو نزديك شدو گرمى لباشو روى لبام حس كردم!فاك نه!حداقل الان نه!تو جمع نه!روز اول مدرسه اخه؟:|
هولش دادو يه چك زدم تو صورتش
-پرووو!
هرى-خوب بوداا^-^ولى خب درد داشت:|
يهو يه پسرى از پشتش گفت-دليلى براى بوسيدن يه دختر خوشگل:|
-خجالت بكش!
اينو گفتمو ازش دور شدم و رفتم تو راهرو بعد چسبيدم به ديوار و نفسمو فوت كردم بيرون
يهو لبخند زدمو دستمو گذاشتم روى لبم!اههه:|پسره ى گوزو:|يعنى چى منو ماچ ميكنه؟:|منم كه انگار تو اسمونا سير ميكنم!دستمو از روى لبم برداشتم رفتم كه به كلاس بعديم برسم:|هميشه روز اول گوهه:|
_______
عخى اين قسمت😂روز اول مدرسه:||||هريع نجات دهنده:|||بوسه ى تشكر:|||||

Twinge (Styles brothers Fanfic)Where stories live. Discover now