عاره،منو اون با هم بوديم.

615 67 1
                                    

زبونم بند اومد
-كريسسسسسسس؟
كريس يه لبخند زد كه يه چال در اومد روى گونش
كريس-سلام خواهر كوچيكه
تمام بدنم داغ شد!يعنى اين برادرم...بعد ما با هم....فاككك
-نههههه
مامانم با تعجب گفت-شما هم ديگه رو ميشناسين؟
كريس كوله رو روى شونه اش جا به جا كردو گفت-اون دوست دختر قبليم بود!ما با هم بوديم
محكم با كف دست زدم تو صورتم-فااااك....
مامانم و بابام داد زدن-شمااابا هم بودينننننن؟(منظورشون اهم اهم-.-)
سريع جيغ زدم-نه نه نه نه
كريس خيلى ريلكس راه رفتو رفت كنار پله ها-ميشه گفت!
مثله اجنه برگشتم-كريسسسسس
كريس برگشتم و خنديد-جانممم؟
******
به هرى اس دادم
-حدسسسس بزن داداشم كيه؟
سريع جواب داد-كى؟
-نههه حدسسس بزنننن
هرى-خب من چميدونم:|اشناس؟
-خيلى هم اشناسسسس
هرى-اوه شت!اون كيه؟
تا خواستم براش بنويسم يهو يكى پريد تو اتاقم
يه جيغ ريز زدم كه كريس پوكر نگاهم كرد
غر زدم-ده احمق نميگى شايد لخت بودم!خجالتم خوب چيزيه!
كريس-نه كه نبوسيدمت:|||
تازه ياده اون حركتش افتادم
سريع بلند شدم و يكى زدم پشت گردنش-ديوث اون حرف چى بود اون پايين زدى؟الان من چطورى تو روى بابام نگاه كنم؟يا مامانم؟
با اين حرفم كريس قهقهه زد
كريس-خدايى...نميدونى قيافت...چطورى شده بود...قرمز...مثله گوجه و يهو بهم نگاه كردو قهقهه ش رفت تو اسمون
كريس-مثله همين الان
همم؟الاننن؟
سريع رفتم خودمو تو ايينه نگاه كردم!فاكك!از عصبانيت قرمز شده بودم
گرمپ گرمپ رفتم سمت كريس و يه حركت جانانه به سمت وسط پاش زدم
كريس-لعنت ...
و دستشو گذاشت اونجاشو با مخ افتاد زمين

Twinge (Styles brothers Fanfic)Where stories live. Discover now