بريم شهره بازى؟

600 66 2
                                    

*****
*ادوارد*
يه نگاه به ساعتم كردم-دو چهل و پنج:|
و خودمو ول كردم روى صندلى-اينم كه مارو قال گذاشتتتت
يهو يكى گفت-نزاشتم
سرمو اوردم بالا و بهش نگاه كردم كه دست به كمر جلوم وايساده بود
لبخندى زدم و دستمو فشار دادم به صندلى و بلند شدم-خوبه^~^
بلند شدمو دستمو انداختم دور كمرش-خب...بريم؟
*****
*اريس*
-كيرم تو زندگى
اينو گفتمو قهوه امو برداشتمو يه قلپ ازش خوردم
ادوارد-چيزى گفتى؟:|
يهو قهوه پريد تو گلوم!شانس كه ندارييممم!زندگى دم و ديقه بهمون فاك ميده!(😂)
سريع قهوه رو اورد پايين كه ادوارد نزديك شدو زد پشتم!تمام دل و رودم اومد تو حلقم
دستم اوردم بالا كه ادوارد نزد پشتم
دستمو گرفتم جلو دهنم و سرفه كردم و اب دهنمو  قورت دادم
ادوارد-خوبى عزيزم؟
با اين حرفش دوباره يه چى پريد تو گلوم ايندفعه:اب دهنم:|
ادوارد خواست بزنه پشتم كه سريع-نععع خوبم
سرفه كردم-زندگى يه روز نرين بممم
اين عزيزم چى بود اين وسط؟-.-
ادوارد-خوبى؟
-اره اره...مرسى
ادوارد لبخند زد-خواهش ميكنم
سرشو انداخت پايين و يهو سرشو با سرعت اورد بالا و گفت-اريسس
-هممم؟:|
ادوارد-ببين حوصلم سر رفت اين اينجا مطمئنم تو هم حوصلت سر رفته مثله اين دوشيزگان اشرافى نشستيم قهوه مونو ميخوريم:|خوب شد سرفه كردى:|
-بعل...:|
ادوارد-بريم شهره بازى؟:|
با گفتن اين حرفش حس كردم خون با سرعت تو رگم پمپاژ شد-جيغغغغ
همه بهمون نگاه كردن
-فاك:|
داد زدم-ببخشيدددد:|
و يهو بلند شدم و دست ادواردو گرفتم و با ذوق گفتم-بريييييمم

Twinge (Styles brothers Fanfic)Where stories live. Discover now