-من ميدونم پايين كجاست
ادوارد پوفى كردو از جاش بلند شد و دستشو مذاشت پشت كمرمو بردم يه جا و درشو باز كردو گفت-برو پايين!مواظب باش خيلى عصبيه!
-باشه
اينو گفتم امروز اروم پله هارو رفتم پايين كه صداى اهنگ خيلى بلند اروم اروم به گوشم ميرسيد و الان جورى بلند بود كه گوشام داشت كر ميشد!
به پله هاى اخر داشتم ميرسيدم يه بوى هم به مشامم خورد!سيگار؟لعنتى اون داره چيكار ميكنه؟
سريع پله هاى اخرو رفتمو ديدمش كه كنار اتاق داره به يه چى ضربه ميزنه!هم؟كيسه بوكس؟(من ملدم:|)
دستمو گذاشتم روى گوشمو گفتم-هرييييييى!
ولى انگار كر شده بود!همين طور دنبال منبع صدا گشتم كه لپ تابو ديدم و دوويدمو اهنگو قطع كردم
*****
*هرى*
اهنگ قطع شد!اه باز اين اومد!يه ضربه ى ديگه به كيسه زدم وهمين طور كه برميگشتم داد زدم-ادوارد مگه نگفتم ولـــ...
و با ديدنش تعجب كردم
دست به كمر گفت-من ادوارد نيستم
YOU ARE READING
Twinge (Styles brothers Fanfic)
Fanfiction+تو كارى كردى كه اون ازت متنفر بشه! -چى...؟ +تو داشتى بهش تجاوز ميكردى!كسى كه داداشت عاشقشه!ادوارد دارى چيكار ميكنى؟اين تو نيستى! -من...خداى من،من داشتم چيكار ميكردم؟ +توى لعنتى به خاطر يه شرط تمام زندگيتو به فاك دادى! *به عقب تلو تلو ميخوره و سوار...