عوضى هيز بدبخت جقى(|:)

606 65 2
                                    

سريع هنوز ماشين پارك نكرده بود از ماشين پياده شدم و جيغ كشان دوويدم تا شهره بازيو بالا پايين پريدم
ادوارد با دو اومد كنار م و بعد دستشو گذاشت روى زانو هاشو خم شد-دخترررر!چه مرگته ميزاشتى ماشينو پارك كنم با هم ميرفتيم
بالا پايين پريدم-سه ساله نيومدم شهره بازى
ادوارد لبخند زد و گفت-پس خوب شد اوردمت
و دستمو گرفت منم كه كلا تو فاز احساسى نبودم مثله جنگليا دستشو محكم گرفتم تو دستمو بعد سريع دوويدم كه ادواردم باهام دوويد
ادوارد-فاكككككك ارومممم
-نميتونممم!عاشقتم ادوارددد
******
همين جور به بستنيا زل زده بودمو دهنم وا مونده بود
ادوارد تا منو ديد گفت-ميخواى برم برات بستنى بخرم؟
جيغ كشيدم و پريدمو لپشو بوسيدم-مرسسسى
ادوارد خنديدو بلند شد  و رفت
رو صندلى نشستم و پامو تكون تكون دادم و بهشون نگاه كردم
يهو سرمو اوردم بالا و دورو ورمو نگاه كردم يهو يه چهره ى اشنا ديدم...صبر كن ببينم...اون!فاكك اون هرى نيستتتتت؟
سريع مثله جن بلند شدم و به سمت اون خواستم بدووم كه بين جمعيت گير كردم و تا از بينشون در اومدم ديه اونجا نبود...حتما خيالاتى شدم...
يهو يكى دستشو گذاشت رو شونم و برگشتم
-ادوارد!
ادوارد ابروشو انداخت بالا-چى شد؟
-هيچ!
و يه نگاه به بستنيا انداختم و يكيشو ازش گرفتم-مرسسسيييى!
و سريع بحثو عوض كردم-بشينيم؟
ادوارد لبخند زد-اوكى؟
رفتيم نشستيمو شروع كردم به خوردن بستنيم:
اول سرشو كردم تو دهنم و بعدش زبونم گذاشتم دور بستنى و ليس زدم(فيلم پورنيه برا خودش بستنى خوردنش-.-)زبونمو روى بستنى كشيدم و يهو به ادوارد نگاه كردم كه با دهن باز نگاهم ميكرد!
-هاع؟:|
ادوارد-هيچيييى:|
يهو تازه فهميدم-منحرفففففف!
و محكم زدم تو سرش
ادوارد خنديد-به من چه!بيا ببين چطورى ميخورى ادم سيخ ميكنه!
جيغ كشيدم-عوضضضضى هيززه بدبخت جقى!
______
بدبخت جقى😂🤘🏻
خودم عاشق اين قسمتم هيحي😂😂

Twinge (Styles brothers Fanfic)Where stories live. Discover now