كريس-ازت بدم مياد
يه نگاه بهش انداختم و روبه روش انداختم و خم شدم-به خونه ى من خوش اومدى برادر بزرگه و ابرومو انداختم بالا
يهو دستشو اورد بالا و گردنم و گرفت و زدم زمين دستامو برد پشتم و سرشو گذاشت كنار گردنم و گفت-مرسى از خوش امد گوييت!
و بعد ولم كردو از اتاق رفت بيرون
-اخ...
خودمو كشيدم كنار تختم و دستمو مالش دادم-ميخواى اينجورى باشه؟
******
از تخت پاشدم و به خودم تو ايينه نگاه كردم-كيرر~_~
با همون تاپ و شلوارك از اتاقم رفتم بيرون و رفتم تو اشپزخونه
*****
*كريس*
به خودم تو ايينه نگاه كردم
بالاتنه لخت و يه شلوارك:| يعنى اينجورى برم بيرون يه چى بردارم بخورم؟:/خدايى كه كسى الان بيدار نيست من ميدونم:|اره من همه چيو ميدونم-.-
دست كردم تو موهام و از اتاق رفتم بيرون و رفتم تو اشپزخونه و يهو ديدم دره يخچال كه باز بود بسته شد و اريس با يه سيب كه داشت گازش ميزد نمايان شد و تا منو ديد خواست جيغ بزنه كه سريع به سمتش رفتم و چسبوندمش به يخچال و دستمو گذاشتم روى دهنش -هيششش هيششش!منم چته دختر؟
با تعجب بهم نگاه كردو بعد چشاشو اورد پايين و بدنمو ديدو بعد چشماشو بست و غز زد-هممممم-____-
پوزخند زدم-ها چيه؟نكنه چون داداشتم روت نميشه بهم نگاه كنى
رنگ چشماش تيره شد...اه لعنتى ناراحتش كردم
-دستمو بر ميدارم جيغ نزن
و اروم دستمو برداشتم از روى دهنش كه هولم داد عقب
اريس-ببين منو
ازم فاصله گرفت كه تازه فهميدم چى پوشيده:|شت=|
اريس-گفتم به من نگاه كن به چشمام نه به بدنم😐
-باشه بابا:/چيه...؟
******
به مدرسه نگاه كردم و خواستم برم داخل كالج كه يهو كريس اومد كنارم و دستشو انداخت دوره گردنم
كريس-خواهرممم...كوچول موچول!من ميخوام امروز كاملا كنار تو باشم و چون دستش اونور سرم بود لپمم كشيد
-نكننننن:|
و دستشو پس زدم-گوزو😒😐
كريس- 😐
-ببين من نميخوام فكر كنن منو تو...:|
كريس-فكر كنن به نازنينه كيرم😐
-خجالت بكش:|
كريس-خجالتو نميكشن:|
-😐🖕🏿😤
يهو يكى از پس سرمون گفت-كريسسسس
برگشتم-هرى!
هرى كريسو هل داد-مگه بهت نگفتم نزديكش نشو؟
من-جانننن؟=|
هرى-اريس بيا پيشه من و دستمو كشيد
من-نميخوامممم
هرى-بيا مسخره بازى در نيار
كريس اخماش رفت تو هم-دستتو نزن بهش
هرى-بزنم چيكار ميخواى بكنى؟
_____
كسايى كه قستم بعد ميخوان كامنت بزارن:|
كسايى هم كه كلا فقط ميخونن هم كه بيخيال:|
YOU ARE READING
Twinge (Styles brothers Fanfic)
Fanfiction+تو كارى كردى كه اون ازت متنفر بشه! -چى...؟ +تو داشتى بهش تجاوز ميكردى!كسى كه داداشت عاشقشه!ادوارد دارى چيكار ميكنى؟اين تو نيستى! -من...خداى من،من داشتم چيكار ميكردم؟ +توى لعنتى به خاطر يه شرط تمام زندگيتو به فاك دادى! *به عقب تلو تلو ميخوره و سوار...