هيچوقت ماله من نميشه...

787 91 0
                                    

*******
*ادوارد*
الان حتما خوابيده...
اروم موهاى روى گونشو زدم كنار و گونشو نوازش كردم(ميكينيةيكج:|||)
دستمو كردم تو موهاشو خم شدمو گونشو بوسيدم(ميكينية:|)
به صورتش نگاه كردم!اون واقعا خوشگل بود!ولى خب...اون هيچوقت ماله من نميشد!شايدم ميشد!ولى الان برادرم بيشتر از من بهش نزديك شده!باور نميشد يه روز برادرم رقيبم بشه،اونم براى يه دختر!
دستمو مشت كردمو از اتاق رفتم بيرونو خواستم درو محكم بكوبونم كه يه نگاه بهش كردمو اروم درو بستم(عررر:|)
******
*هرى*
اروم چنتا از ابجوهايى كه رفته بودم خريده بودمو از ماشين برداشتمو خواستم دره ماشينو ببنم كه يه گوشى ته ماشين ديدم
خم شدمو برش داشتم كه متوجه شدم گوشى اريسه!
-همم
دره ماشينو با پام بستمو برفتم داخل خونه!خب برم بزارم تو اتاقشو بيام بيرون!فقط بزارم داخل اتاقشو بيام بيرون!
همه ى چراقا خاموش بود اروم از پله ها خواستم برم بالا كه پام خورد با پله و -اااااايييييييييى!
بعدش جلوى دهنمو گرفتم!فااااااك!عنننننن!يعنى حتما بايد اينجورى ميشد؟الان تقريبا ساعت ٥عه حتما همه خوابيدن!
لنگون لنگون رفتم داخل اتاق اريس و دره اتاقو باز كردم كه ديدم چراقا روشنه!يعنى نخوابيده!؟ولى ديدم كه روى تخت خوابيده و پتو روشه
هم:|اروم رفتم سمتشو گوشى رو گذاشتم روى پاتختى يه نگاه بهش كردم و خواستم برم از تاق بيرون كه يه چنتا لباس اونور ديدم!بعله!چقدر مرتب!
اروم رفتم سمت لباساو برشون داشتمو خواستم بزارمشون روى صندلى كه يه چى از بينشون افتاد!خم شدم و برش داشتم كه...
سوتين؟:||||||||

Twinge (Styles brothers Fanfic)Where stories live. Discover now