يكى از پسرا خم شدو بطرى رو چرخوند كه بطرى به يه دختر كه موهاى مشكى كوتاهى داشتو تيپش كاملا پسرونه بودو يه دختر كه موهاى بلوندى داشت كه تهش بنفش بود و لباسه بنفش دكلته اى هم پوشيده بود افتاد
اون دختر بنفشه غر زد-شوخى ميكنى ديه؟
يهو ادوارد مزه پروند-كيسى ناراحت نباش شنيدم اِوا خيلى خوب ميخوره و خنديد و اونجا بود فهميدم جريان اين بازى چيه؟
كيسى به سمت ادوارد يورش بردو موهاشو كشيد كه ادوارد خنديدو داد زد
كيسى-بعدا خوب ميخوره رو نشونت ميدممممم
ادوارد همين طور كه داشت ازدرد ميمرد و ميخنديد گفت-يعنى برام ميخوريش؟
تا اينو گفت همه از خنده پوكيدن
كيسى جيغ كشيد كه يهو اون دختر كه فهميدم اسمش اِواس از جاش بلند شدو دستشو تو جيب جينش كرد و گفت-نميخواى بيايى بگو
و موهاشو داد عقب (:|) به عنوان يه دختر خيلى شبيه پسرا بود
كيسى بلند شدو اونا با هم رفتن بالا
*****
سرمو دادم عقب و غر زدم
-آآآآآه!فكر كنم بيش از ١٠ دقيقس دارن....
خسته شده بودم و نميخواستم تو اين بازى بمونم و نميخواستم با يكى از پسرا خيعسحسنسسك:||||يا مثله همون بدبخت با دختر:/ولى نيمتونستم پاشم چونكه اون موقع منو يه دختره...چى ميگن؟
همون طور كه داشتم فكر ميكردم يهو يكى از پسرا مزه پروند-فكر كنم كيسى بدشم نيومد
يهو يكى از دخترا گفت-اومدنننن!
-بالاخرهههه
اين گفتمو سرمو اوردم بالا كه اون دوتا رو ديدم كه اِوا كيسى رو گرفته بودو كيسى اصلا حال و هواى خوبى نداشت
كيسى رو گذاشت روى يكى از صندليا و خودشم كنارش نشست كه پسرى كه كنار من بود داد زد-معلوم نى چطور باهاش بودى كه الان حال نداره و خودش و بقيه خنديدن
كيسى با اينكه حال نداشت ولى انگشت فاكشو اورد بالا و رو به همون پسر گفت-بيه
و دوباره بيحال شد
همه خنديديم و يكى بطرى رو چرخوند و منم چشمامو بستم و خدا خدا كردم كه روى من نيوفته
كه بعلهههههه از بس من شانس دارم يه سرش افتاد روى من
فك كنم وقتى خدا داشت بين بقيه شانس تقسيم ميكرد من داشتم با گوشيم كار ميكردم يا خواب بودم:|||||
غر زدم و سرم و بردم جلو و به اونور بطرى نگاه كردم
نعععععع. شوخى نكن. بيخياللللللل نعععععع
داد زدم-ادواردددددددد؟
يهو يكى گفت-نه كريسههه ببين ميخوره به پاش
يكى ديه-اره كريس
يكى ديه-نه ادوارده
و بحث گرفته بود كه ادوارده يا كريس كه يهو هرى داد و هوار كرد و انگولاى بازى در اورد-اههههه چرا اينا اصلا اين بازى مسخره چيه اصلا كدوم منگولى اين بازيو ساختهههههه؟اى كيرم دهنشششش!اصلا منو اريسيم كى ميگه ادوارد يا كريس؟
يكى از پسرا خنديد-زورت اومده هرى؟😂👐🏿
هرى زد روى زمين-منننننننن؟و دست به سينه شد-نعععع من چراااا اين سوال كس خلانه رو ميپرسى كس پشم؟(:|)
پسره - 😐
هرى-چيه؟😒💦
يهو يكى گفت-ميتونيم راى گيرى كنيم!
*****
-و جواب راى ها....
-كريسسسسس
ادوارد تا اينو شنيد داد و هوار كردد-نههههه من بودمممم!
پسره-نه نه نه نه!اون كريس بود!
به كريس نگاه كردم كه چشاش برق ميزد!فاك حالا چيكار كنم؟اصلا ميتوتن راضيش كنم به من نزديك نشه!؟خب معلومه كه نه دختره ى خل
تمام بدنم داشت از ترس ميلرزيد كريس از جاش بلند شد كه منم اروم بلند شدم و رفتيم تو يكى از اتاق
كريس منو به ديوار چسبوندو اروم به من نزديك شد و دستشو روى بازوم كشيد
-كريس...
كريس لباشو گذاشت روى گردنم و بوسه هاى اروم زد-چيه؟
بازوشو فشار دادم-نميشه...نميشه...
كريس تو چشمام نگاه كردو گفت-چى نميشه؟
نتونستم جوابشو بدم و اونم لباشو گذاشت روى لبم_______
و اريس به گا ميرود:|
YOU ARE READING
Twinge (Styles brothers Fanfic)
Fanfiction+تو كارى كردى كه اون ازت متنفر بشه! -چى...؟ +تو داشتى بهش تجاوز ميكردى!كسى كه داداشت عاشقشه!ادوارد دارى چيكار ميكنى؟اين تو نيستى! -من...خداى من،من داشتم چيكار ميكردم؟ +توى لعنتى به خاطر يه شرط تمام زندگيتو به فاك دادى! *به عقب تلو تلو ميخوره و سوار...