نه نه!راحت باشين به عشق بازيتون برسيد

670 77 1
                                    

و به سمتم اومد و دستشو برد پشتم تا اون گوشى تخميشو(:|) بگيره
دستمو بردم عقب تا نتونه اونو بگيره كه نزديك ترم شد و خورديم به ديوار
هرى-بدش به من ديه
و يه نيشخند زد و سرشو كرد تو گردنم كه تمام تنم مور مور شد
يه چى تو من گفت-اريس اون گوشى لعنتيو بده بهش مگرنه اوضاع داغون ميشه
خواستم سريع گوشيرو بدم بهش كه يهو دستشو گذاشت پشت كمرم و خودشو به من چسبوندو گردنم وبوسيد كه حس كردم تمام تنم يخ كرد
سرشو از تو گردنم در اورد و با اون چشماى خمار هيهييحيخح يش به چشمام زل زد:|عوضى... ديوث... كثافت... خيلى خوشگله ادم نميتونه پسش بزنه:|
هرى دستشو اورد بالا و صورتمو نوازش كرد و بعد دستشو كرد تو موهام و اروم لباشو گذاشت روى لبام شت شت !
زبونشو حس كردم كه روى لبام تكون ميخورد و يهو انگشتشو روى كمرم فشار داد كه باعث شد دردم بياد و -ايييى :|دهنم باز شه و اون بتونه زبونشو بكنه تو حلقم!يعنى من برم كسى رو كه اين طرز بوسيدن رو ساخت پيدا كنم به ٧٠ روش سامورايى ميكنمش!:|
دستم و زدم به پشت كمر هريو ناخونمامو فشار دادم پشتش!دارم خفه ميشم
هرى تا اين حركت منو ديد لبشو از روى لبام برداشت و بعد گذاشت روى گردنم و شروع كرد به بوسه هاى كوچيك روى گردنم. فاك...
دستش راستشو گذاشت بود روى باسنم(:|)و بعد اورد بالا و دستشو برد روى لباسمو نوك انگشتاى سردشو روى كمرم تكون داد
يهو به پشت سرش خيره شدم و شتتتتتت!ادوارد
سريع هريو هل دادم-ادوارد!
ادوارد-نه راحت باشين به عشق بازيتون برسين!
و دستش به سينه شد و با اخم به ما زل زد
موهامو دادم عقب-نه نه ما كارى نميكرديم!
يهو هرى دستاشو از پست دورم حلقه كرد و گفت-مگه نگفتم قبل وارد شدن به اتاقم در بزن؟(بابا شما با كلاس ادوارد بى كلاس:|)
ادوارد-اوه اره ولى بهم نگفته بودى ميخواى با يه دختر عشق بازى كنى كه نيام تو اتاق!هزار باز در زدم!
اخم كردم!اينا چى دارن ميگن؟سريع دستاى هريو پس زدم و رفتم و گوشيمو از روى ميز برداشتم-من...من بايد برم ديه ديره
و خواستم به سمت پله ها برم كه يهو ياده گوشى هرى كه هنوز تو دستم بود افتادم و دوويدم سمت هرى و گوشى و دادم دستش-گوشيت😁
هرى يه نگاه به گوشيش انداختو يه لبخند زدو يهو منو بغل كرد و دم گوشم گفت-مرسى كه امروز اومدى و گردنمو بوس كرد كه تمام تنم مور مور شد:|يعنى واقعا يه خداحافظى ساده نميتونست بكنه؟
سريع به سمت پله ها رفتم كه يهو ادوارد اومد كنارمو دستشو به كمرم زد و داد زد-من تا دم در همراهيش ميكنم!
____
چشماى ميجسيهحي😂💧

Twinge (Styles brothers Fanfic)Where stories live. Discover now