خوشحالم كه اون اون روتم ديد

737 66 1
                                    

*****
خب چونكه بعد از كالج بايد برم با ادوارد بيرون همين الان بايد لباسامو بپوشم!پوفى كردم و يه لى كه پاچه هاش تا ميخوره ميره بالا با يه بوليز سفيد برداشتم و تنم كردم. من كه نميخوام براى اون خودمو خشگل كنم تازه نه كه مهمه:/
موهامو بالا سرم محكم با كش سفيد بستم و يه فرقم گذاشتم...خوبه
سريع گوشيمو برداشتم و به سمت تقويم رفتم امروز چندمه...؟
فاكككك چقدر دير ميگذره...صبر كن ببينم:|روز شكر گزاريييى چند روز ديگسسسس😻😱ايول:/
گوشيمو برداشتم و از پله ها پايين رفتم و سريع ال استار نشكيمو پوشيدم و تا خواستم از در بزنم بيرون-ابجى
زير لب زمزمه كردم-فاك...😩
ليزا-فاك؟:/
-شتت ليز نگو فاك
ليزا-شت😐
-خداياااا ريدممم
ليزا-شت فاك شت فاككك
و دورم دوييد!با زانو هام افتادم زمينو اداى عر زدن در اوردم
ليزا همين طور داشت دورم ميدوويدو اينو ميگفت كه يهو گرفتم و گفتم-ببين ليز اينو نگو يه فحش بهتر برات دارم
ليزا بالا پايين پريد و دستاشو به هم زد-ايول ايول
-ببين....اينه...سيم سيم:||||
ليز-مطمئنى اين يه فحشه؟:|
-سگ درصد خواهرم:|من انقدر اين فحشو ميگم
ليزا خنديدو و شروع كرد-سيم سيم سيم سيم
الكى ادا در اوردم-نه نگوووو
و ريز ريز خنديدم
از روى زمين بلند شدم و خواستم برم كه ليزا يهو وايسادو گفت-راستى ابجى ميخواستم بهت بگم من امروز نميرم مدرسه
اخم كردم-به چه دليل؟به مامان گفتى؟
ليزا-اره اره قبول كرد!سرما خوردم!
پوكر شدم-اره:||||منم خرم:|
و درو بستم
*****
داشتم با گوشى زين كار ميكردم و يه چيزى رو بهش يادم ميدادم كه يهو استاد گفت-بچه هاااا!امروز يـ...
تا استاد خواست حرف بزنه يهو صداى جيغ و داد از بيرون اومد
زين داد زد-يا قمر بنى جواد!
و همه بلند شديم و به بيرون كلاس رفتيم
همه از كلاسا اومده بودن بيرونو نميدونستن جريان چيه
يهو يه صداى اشنا اومد-عوضى من تورو ميكشممممم!
زين-فاك...فاك...اين...اينكه هريهههه!
سريع از كلاس دوويد بيرون كه منم رفتم دنبالش!هوششش اينجا چه خبره!؟
هرى روى كريس وايساده بودى داشت مشتاى پى در پى به صورتش ميزد
زين سريع به سمت هرى دوويد و اونو عقب كشيد-هرى احمق گاو الان حراست كالج مياد احمق فرار كن
هرى زينو هل داد-ولم كن بزار ببينم اين احمق چى ميگه حراست كيلو چنده؟
و يقه ى كريس و گرفت و بلندش كرد-جرات دارى يه بار ديه اين حرفتو بزن
كريس با دهن خونى گفت-واقعا دلت ميخواد اين مثاله رو جلوى اون پيش بكشى و به من اشاره كرد و هريو هل داد
هرى يه نگاه به من كردو تازه فهميد من اينجام
برگشت رو به كريس-عوضى!
كريس-كس نگو و با يه حركت تف يا همون خونشو پرت كرد تو صورت هرى(-_-)
هرى دستشو كشيد روى صورتشو و بعدش هوار كشيد و ريخت روى كريس-مادرررر ج*ندههههه!(:|)
داد زدم-بسسسس كننننننن!
هرى مشتش تو هوا موند و به من زل زد
كريس-خوشحالم اون،اون روتم ديد!
*****
*كريس*
آقاى راميرز(مدير)-به به...اقا هرى دوباره شوما روديديم
هرى پوزخندى زد-خب؟
راميرز-تو كه هميشه اينجا تِلِپى فكر كنم بدونى تنبيه ميشى
-هه!
راميرز يه نگاه خشمگين به من كرد-هه و مرگ برا من شاخ بازى در مياره!تو كه دم به دقيقه اينجايى!امروزم پدرتو ميارم!
پوزخند زدم-اون نميتونه بياد!
راميرز-اتفاقا خوبم ميتونه بياد!و يهو پدرتم وارد اتاق شد
زير لب زمزمه كردم-فاككك
*****
بابام از روى صندلى بلند شد-بله بله معذرت ميخوام اقاى راميرز ديگه تكرار نميشه
-اره اره!
بابام يه نگاه خشمگين بهم كرد-مگه نه كريس؟
-گفتم كه...ارههههههه
و از روى صندلى بلند شدم و از دفتر مدير رفتم بيرون و درو محكم بستم
به ديوار تكيه دادم و به اريس خيره شدم كه داشت به سمتم ميومد
ازيس اومد سمتمو دستشر گذاشت روى گونه ام-خوبيى؟
انگشت شستشو روى گونه ام كشيد
دستمو گذاشتم روى دستشو دستشو از صورتم برداشتم-من خوبم
اريس-كريس...
چشمامو روى هم فشردم-من خوبم اريس لطفا برو
اريس يه نگاه بهم كردو گفت-باش...
و دستشو برام تكون دادو رفت
يهو بابام اومد كنارمو گفت-اريس؟
برگشتم سمتش-نكنه ازش خوشت اومد؟هيز بدبخت(:|)!اصلا تو اونو از كجا ميشناسى؟
با اخم بهم نگاه كرد-من پدرتم با ادب باش!داستانش مفصله!
به سمت دره كالج رفتم و صدامو بردم بالا-نميخوام با ادب باشم ميخواى چيكار كنى؟
اونم داد زد-فكركردى تو فقط ميتونى صداتو بالا ببرى؟چرا اينجورى شدى؟
از كالج خارج شدم و برگشتم سمتش و هولش دادم-لعنتى مادرم مرده انتظار دارى بيام برات قر بدم؟
اونم عصبى شد-اين كه تقصير من يا بقيه نيست
انگشت اشارمو به سمتش گرفتم-اتفاقا دقيقا تقصير تويه عوضيه!اون به خاطر تو مرد!
_______
پدر كريس اريسو از كجا ميشناسه؟-_-
مادر كريس مرده-_-
قسمت بعدم قراه ادواردو اريسو داريم😂و تنبيه هرى😂

Twinge (Styles brothers Fanfic)Where stories live. Discover now