Twinge (Styles brothers Fanfic)

زن سن بالا|هى ولم كن

چچييييى؟عمراااا!
-ها؟منو تو؟
رز دستشو گذاشت روى بازومو خودشو بهم نزديك كرد-اره!منو تو!مثله يه سال پيش
از خودم دورش كردم-نه مرسى!من نظرم عوض شده و دوست دختر دارم
كش رفت-اوه هرى بيخيال!من ميدونم اون دوست دخترت نيست مگرنه ادوارد نميچسبيد بهش الان!
به اونو ادوارد نگاه كردم كه ادوارد دستشو دور كمر اريس حلقه كرده بودو داشتن با هم حرف ميزدن
چشامو محكم روى هم بستمو باز كردم!من چم شده؟
نفسمو فوت كردم و خواستم حرفى بزنم كه ولم كنه
-از اين به بعد سعى ميكنم با دختراى بزرگتر از خودم نگردم
يهو حس كردم يه طرف صورتم سوخت لب پايينيمو گاز گرفتم و كارى نكردم كه گفت
رز-خيلى عوضى هستى!
و رفت!خو به من چه؟زنيكه پيرى!نميدونم چرا اون موقع انقدر خل بودم با دختراى بزرگ تر از خودم دوست ميشدم!سه سال ازم بزرگتره!
******
*اريس*
يهو ادوارد گفت
ادوارد-يه سوال داشتم اريس
-بگو
ادوارد يكم مكث كردو دستشو مشت كرد-منو تو
-چى؟
ادوارد-بيخيالش
به چشاش نگاه كردمو گفتم-باوشششش
بعدش بلند شدم كه نزديك بودبيافتم كه ادوارد گرفتم
هولش دادم-ده ووووولم كن من خوووووبم
ادوارد-اهان بلى:|
-من ميخوام برقصممممم
ادوارد كشيدم به سمت خودش-نه خانم كوچولو بايد بريم خونه
-نععععععع
ادوارد-دوباره ميام
-نعععع اينجا تكرارى شده
ادوارد-خو يه جا ديگه ميريم:|
-ايوللل پسسس من برم بقيه رو جمع كنم!
و بعدش رفتم بين جمعيت
خبببب!اول از همه نايل كه اسون تره همسو بيابيممم هممم
تقريبا ٥تا پسر بلوند رويت شد كه اهانننن اون نايله
رفتم به سمتشو دستمو گذاشتم روى شونشو
-نايل؟
يهو پسره برگشتو فاكككككككك
اينو زير لب زمزمه كردم-فاااك
الان دقيقا يه سوپر هاتتتت جلوم بود!خدايا يعنى ميتونستى يه پسر از اين هات تر هم بسازييييى؟
پسره يه لبخند دختر كش زد كه من همون جا اب شدم و گفت
پسره-من نايل نيستم ولى ميتونم نايل باشم!هم؟نظرت چيه خوشگل خانم!
-هه هه هه(ديدى وقتى ادم وا ميره؟😂)
و يه قطره از موهامو گرفتمو دور انگشتم پيچوندم
-نميدونممم!به نظرم نههه!
و تت خواستم برم پسره دستمو كشيد و قيافشو جورى كرد كه مردم
پسره-اون بيخيال فقط يه شبه
دستشو پس زدم!فاك عجب گيرى افتاديم
-گفتم نهه!
پسره بيشتر بهم نزديك شد-بيا ديه!
و دستامو جورى گرفت كه نتونستم تكون بخورم
تو چشاش زل زدم!ترسيده بود
كه يهو
_____
كه يهو؟:|
هار هور:|