𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕

PT_7

تهیونگ و جیمین توی حال داشتن تلویزیون نگاه میکردن که یکدفعه صدای اه و ناله بلند شد و گوش های تهیونگ مثله رادار فعال شده بود ...و جیمین هم ..خوب دوست داشت سرشو به یه جا بکوبه و یا خودشو از رودنیل پرت کنه پایین و هرثانیه که میگذشت منتظرسوال های اختصاصی تهیونگ بود وخوب تهیونگم کسی نبود که عشقشو منتظر بزاره ..☺

+:هی اگه بچه سوال کرد چیزی بهش نگی هااا

_:گوه بخور از جونت تا کیر مرغ براش میگی ...ایول داریم میریم قاطی کیریااااااا

+:چی میگی جقی مگه مرغم کیر داره ...هی چیزی نمیگی از معصومیتش کم شه هاا

_:به نظر من از معصومیتش سو استفاده کن💁....یکی بکن توش یا اون بکنه توت راحت یه حال کنیم دسته جعمی...

تهیونگ:مینی این صدای چیه ...انگار کسی زخمی شده

جیمین که تو ابرا با خودش درگیر بود با صدای ته از عرش به فرش اومد

جیمین یه نگاه به تهیونگ یه نگاه به دیوار کرد وقتی تصمیم گرفت بره سرشو بکوبه به دیوار یادش امد خونه جین هیونگ اگه دیواراش لکه بی افته خودشو بابا شو مادرشو وخواهرشو دسته جعمی اول بگا میده بعد خورد خورد میکنه تحویل سگای نداشتتش میکنه و بعد تصمیم میگره خطر نکنه و جواب تهیونگی که گیج نگاهش میکنه رو بده

جیمین :اههههه نه زخمی چیه صدای جین هیونگ و عشقشه

تهیونگ نگران نگاهش میکنه :دارن همو میزنن

جیمین:آم نه ..فقط دارن باهم حال میکنن

بعد این حرفش سریع سرشو سمت تلویزیون برمیگردونه و قشنگ میتونه حدث بزنه که حرف بعدی تهیونگ چیه .. فقط دعا میکرد که چیزی نگه که تو فکرش بندری میزنه و از اونجایی که به خرشانس بودن خودش اعتقاد بالایی داره ....

تهیونگ:میشه ماهم بری.......

با جیغی که وسط حرف تهیونگ کشید ،تهیونگ که سهله هوسوک تو اتاق زرداب کرد

جیمین:معلومه که نههههه به دردتو یکی نمی خوره .....از صدکلیومتری اتاق هم نمیگذری اگنه من میدونم تو

بعد حرفش احساس کرد داره از گرما میترکه و سریع سمت آشپزخونه یورش برد و هرچندتا لیوان ابی که میخورد بازم احساس میکرد داره حرارت میده

صدای تهیونگ و از نشیمن شنید که گفت

تهیونگ :ولیی....

عصبی لیوان و کبوند روی میز و داد زد

جیمین:تههههه نههههههه