PT_11

892 123 24
                                    

جیمین روبه روی دستشویی اتاق منتظر تهیونگ بود

دست به سینه به دیوار تکیه داده بود و عصبی پاهاشو تکون میاد و پوست لبشو میکندومیخورد

تمام مدت که میشه نیم ساعت که تهیونگ رفته دستشویی همش به کلمه هویااا فکر میکر که چیه ..کیه...چه ربطی داره به تهیونگ ...و اصلا نمی خواد به این فکر کنه که نکنه عشق قبلی تهیونگه

هنوز هیچی نشده بود به این اسم چهار حرفی حساس شده بود

از فکراش خسته شده بود

عصبی داد زد جیمین:تههههه نمی خوای بیای بیرون

ته:نههه ...هنوز مونده

جیمین:مگه داری دستشویی میسازیییی اگه هم میساختی تاالان طول نمیکشید ...من که میدونم فقط نشستی و با استرس داری در و نگاه میکنی و کاری نمیکنی .....ِبیا بیرون یا من درو میشکنمم...حرصم ندهههه

ته:مینییی...تو اروم باش من میام بیرون ..تو الان عصبیی هستی

جین:میشه بگین چه خبره نصفه شبی خونه رو گذاشتین رو سرتون توله بزاااا

جیمین :هیچی هیونگ

ته:هیونگگگ نجاتم بدهههههه

جین:چی شد ...کی بود

جیمین اه پر سوز کشید

جیمین:اه هیونگ تهیونگ الان نیم ساعته تو دستشوییه و بیرون نمیاد

جین:اتفاقی افتاده

جیمین :نه

ته:چرا دروغ نگو ...الان عصبی وفقط کافیه من بیام بیرون و تیکه تیکم کنییی...هیونگ هیونگیی کمککککک

جیمین که تیک ابرو ور داشت بود:تههه ببند اون گاله رو اگنه من میام طوری بگات میدم که حض کنی

ته:...چی ......می خوای بگشی منووو...یه دفعه بهم سیانور بده بخورم  ...چرا شکنجه میکنی

جین:ته چیکار کردی مگه

ته:جینی جونم من هیچ کاری نکردم

نامجون که کسی نفهمید کی امد و جیمین هر دقیقه منتظر بودن جین در بشکونه و بره تهیونگ تیکه تیکه کنه بگه توله سگ بگو هیونگگگگگ جینی عمه تو بزمجه باید ادب بشی

جیمین که یکم از عصبانیتش فرو کش کرده بود یه نگاه "برات متسفم ته...منو ببخش نمیتونم برات کاری کنم "به در انداخت

𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕Where stories live. Discover now