×:بزنمممممم لهتتتت کنممم تو باید الان مواظب ته باشی نه اینکه خودتت باهاش همراهی کنی .....معلوم نیست تو چه کثافت کاریم داشتی میکردی که اینقدر گل....صبر کن ببینم نکنه توی یه کوپه گوه خوک افتادی ...اه دستم ...باید با اب مقدس بشورمش
پوکر به صورت پوکرتر از خودم نگاه کردم
یهو مورمورم شدم حس کسیو پیدا کردم که زنِ باردارشو تنها فرستاده بیرون و اونم سَقط شده رفته سی پی آر....اوپس ساری سی سی یو ....بعدش کسی که عاشقش بود میاد خفتم میکنه مگه قول ندادی مواظبش باشی مگه نگفتم اگه یه تار موش کم بشه میکشمت.....ووو
و از اونجایی طرف از وضعیت زنش تو هپروته و از خوش شانسی پیش از حدش دارن فاضلاب رو تخیلیه میکنن و از اونجاایی که بنده خدا تو هپروته زرتی می افته تو چاه یی که پر از مخلوط گوه و شاش و ابه و از اونجایی که حس میکنه اخر زندگیشه خودشو با اون مخلوط خفه میکنه .....هیییی چه مرگ غم انگیزی ..هارتم ترک ورداشت
اه چه کلیشه ی داغونی ....داغون تر از اون خودم توش کیر کردم.....اوپس ساری گیر کردم
ته:هیونگگگگگگگگ...من ...من میدونستم تو منو رها نمیکنی
شوگولی:خفه شو منگول تا نزدم جرت ندادم تنها کاری که توش خوبی ریدنه خسته نشدی از ریدن ؟
ته:این دفعه من بی تقصیرممممم
شوگولی:به روباه میگن تو بودی میگه نه دمم بود
ته:روباه؟کو؟
گیج پلک زدم ها؟یعنی چی؟
جیمین:مگه روباه حرف میزنه
جورج:تو کی ؟چه جوری وارد اینجا شدی ؟
شوگا:مثلا من بگم کی ام شما میدونی من کی ام؟
جک:وقتی بگی کی ما هم میفهمیم کی دیگه
شوگا:اوه به نکته قابل توجه یی اشاره کردی توله
دیمن:ادم اینایی؟
شوگا یه نگاه پر از انزجار تحویل من و ته داد و صورتشو تو هم جمع کرد
شوگا:به گور پدرم ریده باشم که ادم اینا باشم اگه میگفتی اینا ادم منن بهم بر نمیخورد ولی با این تو هینی که به من کردی آرزوی به گور رفتنم با خودتو به گور میبرید
جیمین:اصلا من اینجا نیستم و برام مهم نیست چی میگی میتونی با خیال راحت برینی به شخصیتم
BẠN ĐANG ĐỌC
𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕
Viễn tưởng(های به ریدرها عزیزم لینک پارت های ویرایش شدش قرار گرفته در پارت اول لطفا اگه به این بوک برای خوندن فرصت دادید لطفا فایل های ویرایش شده اش رو چک کنید و لذت ببرید 💜) کیم تهیونگ حتی اسمشم باعث میشه سرتو بکبونی تو دیوار کیم تهیونگ عنصریه که تنها کار...