𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕

PT_43 /44 /45

الان.....جین هیونگ ........یقه شوگا رو گرفته؟؟؟؟؟

الانه که همه مون به دار فانی هدایت بشیم

با اون ریکشنی که من از شوگا با جونی هیونگ دیدم دار فانی بهترین فکر من محسوب میشه

جین:تو حق نداشتی .....نداشتی

شوگا:خودتم خوب میدونی برای چی اینکارو کردم پس چسی نیا یقه رو ول کن تا نزدم پشمت نکردم

جین:ههه شوگا جون من اینقدر ارزش داشت؟؟

دارن چه زری میزننن

الان چرا من چسی اومدم،اومدم بالا که به این خفت و خاری بی افتم

اوه شوگا چرا همچنین شد........صورتش چرا اینجوری شد؟؟؟

با کاری که کرد یه متر پریدم هوا

یقشو از دست جین هیونگ آزادکرد ودر عوض یقه جین هیونگ رو گرفت ومحکم به میز کبوندش که میز نصف شد

جونی:توو

شوگا:یه قدم جلو بیا تا مرگشو ببینی

جین: گوه نجوووو اخخ کمرمممم مادر مرده کونی بی خایه خوک پرست کص پلاسیده خر یه لاقبااااا کمر خورد شد انگل جامعه

شوگا:اون بچه نصف عمرشو الکی بهت نداد که تو برای من قوپی بیای مادرفاکر خیکی

شوگا:چه تو باشی یا چه دیگران فرقی نداره یه پا انسان ناچیزید که فقط خودخواهی و بی چشم رویی ازتون میریزه

ته:هیونگ

شوگا همون جور که به چشمای شوک زده جین هیونگ نگاه میکرد یه دستشو بالا اورد و انگشت اشارشو سمت ته گرفت

شوگا:ته خفه شو که همه چیز زیر سر توه نکنه باید قولی که دادی رو یاد اوری کنم ؟؟؟یا شرطی که گذاشتم؟؟؟کدومش

ته:خیلی خوب باشه هرچی تو بگی ولی داری زیاد رویی میکنی

شوگا یقه جین رو ول کرد یه خنده هیستریک کرد

جلو ته رو زانوهاش نشست دستشو بالا اورد شروع کرد به نوازش کردن موهای ته

من از ترس تو خودم جمع شدم ته چرا ریلکسه

از احمق بودنشه؟؟

شوگا:ایگوووو پونی کوچولو هنوز نمیدونه که برای نجات جین جین چیکار کرده؟؟؟ پس بزار من بگم