PT_26

511 70 126
                                    


جیمین


کوکی:هی ....چرا کسی تحویلم نمیگیره ...نیم ساعته دارم نحو میخونممم میگهههه

هوپی:عشقم زیادی داری چرت و پرت تف میکنی

کوکی:نیم ساعته دارم میگم از اومدنمون پشیمون میشیم و اینجا جن داره و بیاین برگردیم چرت و پرتهههه....وقتی موقعی که حشری تو فضا ولنگت کنم حالیت میشه چه جوری صحبت کنی بامنننن......اصلا دیگهمن هر نمیزنم

پوفی کردم

5دقیقه بعد

کوکی:بچههه این جنگل نفرین شدست شانس اوردیم تاحالا نفرین نشدیممم...همینم مونده که نفرین بشیم و فصل جدیدی از نفرین شدگان رو بسازن از روموننن

جونی:خدا کون اون کسی بزاره که این بچه رو رو 5 دقیقه کوک کرده که هر 5دقیقه همون حرفا رو تحویلمون میدهه ببینم کوکی نکنه صداتو ظبت کردی ؟؟؟؟

چشمامو تو حدقه چرخوندم:کوک دیگه خفه بمیرن اگه از اینجاجون سالم بدر بردی خودم خفت میکنم به فکر گوش ماها نیستی به فکر فک و دهنت باش

سهون:چه طور تا حالا سابیدگی دهن نگرفته ؟؟؟

کوکی:شما هاااا خیلیییی بی رحمید هارتم ترک ورداشت

جین:بچه هاردد ترک ور نمیداره نگران نباش فقط پتانسیل حجمش زیادی بالاس اگه هم ترکید خوب با یه عمل کوچیک اون پایین تنه ترکیدتت درست میشه

پوکر به جین نگاه کردم

نامجون هیونگ زد تو سرش

جونی:جین اون هارت نه هارد

جین هیونگشونه ایی بالا انداخت و بیخیال نگاهمون کرد:چه فرقی کرد هارت کلمه پیشرفته شده هارده

دلم می خواد سرمو بکوبم جایی

هوپی:هیونگ هارد پایینه و هارد بالا این یه تفاوت کاملااااا واضحی ایه

جین هیونگ اومد چیزی بگه که...

نامجون:هی ببندید که رسیدیم

برگشتم سمتی که نامجون هیونگ بهش اشاره کرد

خدایییی منننن خیلی بی نظیرههههه پیجام شول شد

روبه رومون آبشار و دریاجچه بود که وسطش یه پل بزرگ داغون چوبی وجود داشت

𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕Donde viven las historias. Descúbrelo ahora