که یه بچه گربه ی تمام سفید با چشم هایی مثل توپ پینگ پونگ بود و یه چیزش عجب بود اونم چشمای بنفشی که داشت البته بنفشی که به قرمز یا ابی میزد چه می ددنم هرچی بود عجیببب بود ولی به جون اونجای انیشتین خیلی خوشگل و اغوا کننده بود
_دریده ی منحرف +نکنه می خوای بایه گربه بخوابی --_--
_ایول بابا حرف نداری +زشته دیگه این چه کاریه
+شیطونه میگه به سازمان حمایت از حیوانات زنگ بزنمااا _اگه تونستی برو زنگ بزن -_-
بی نهایت ازش خوشم امده بود ولی اینکه حس کنی یه ادم پشتته تا یه حیون در حد لالیگاه باهم فرق دارن البته درموردمن حدود یک درصد فقط درباره ی بقیه درست درمیاد
بی خیال همه چیز شدم و گربه ای که قشنگ خودش وبه من می مالیدو بغل کردم و یواشکی راه افتادم سمت خونه تا رسیدم و از پله ها بالا رفتم
وقتی از حموم در امدم حس کردم یکی مثل گوزگیلاا به قول خودم داره نگام میکنم وقتی فهمیدم کیه نفسم بالا نمی امد بعد از سال هااا امده بود مطمئن هستم که جایلی(خواهر کیر دوست پسر نداشتش تو حلقش)به اون گفته من کجام صبر کن اگه من بعد از رفتنش دخل اون دغل باز رو نیاوردم دیگه جیمین نیستم چیمم چیم.
رفتم جلو ودیدم مادرم داره گربه ی منو ناز می کنه
به چه جرعتی ،با بی خیالی تمام که انگار وجود نداره رفتم سمت آشپز خانه که گربه به محض دیدنم دنبالم را افتاد که امد سمتم ، مادرمم هرچی صدام میگرد به چپم که نه به راستم میگرفتم که یک دفعه چنان محکم زد پس گردنم که احساس کردم گردنم خورد شد جیغغغم رفت هوا با کمال پرویی برگشتم سمتش و تو صورتش داد زدم:چته مگه عقل نداری؟
مام:نه ندارم که تورو به این وضع ول کردم که مثل خاک بر سرای ابلهی
جیم:چی فکر کردی که امدی اینجا؟فکر کردی من شماهارو می بخشم؟اگه این جوری فکر کردی کور خوندی
به خاطر این خواستین من با یه هرزه ای که معلوم نبود لزبین یا استلیت ازدواج کنم و الان خدا رو شکر که نه به تو و نه به اون شوهر پول پرست احمقت احتیاجی ندارم
با عصبانیت درو کوبند و رفت داشتم نقشه قتل جایلی رو می کشیدم که یکدفعه چشمم به نوشته روی اینه ی حال خورد که رفته با دوستاش بیرون و تا یک ماه دیگه برنمیگرده.
جیم:دختره لزبین فکر کرده نمیدونم رو دوست خنک تر از خودش کراش داره
بیخیال رفتم سمت اشپز خونه و دیدم خبری از گربه نیست حتما رفته این گربه هم یقین پیدا کرد که من یه دراکولام
لباس پوشیدم که برم بیرون قدم بزنم ویکم به اتفاقای اخیر فکر کنم که سر از اون پارکه در اوردم و.........
اههه از فکرام در امدم و در خونه رو باز کردم و رفتم تو

YOU ARE READING
𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕
Fantasy(های به ریدرها عزیزم لینک پارت های ویرایش شدش قرار گرفته در پارت اول لطفا اگه به این بوک برای خوندن فرصت دادید لطفا فایل های ویرایش شده اش رو چک کنید و لذت ببرید 💜) کیم تهیونگ حتی اسمشم باعث میشه سرتو بکبونی تو دیوار کیم تهیونگ عنصریه که تنها کار...