PT_18

615 89 10
                                    


وقتی اون دونفر به نامجون پیوستن یکراست سر میز رفتن و طوری میدادن بالا انگار از آفریقا فرار کردن و گروه وایکینگا هم دنبالشونه

جین هنوز داشت اون وسط خودشو جر میداد

و نامجونم که دیگه تاقطعش تموم شده بود رفت سمت جین و شروع کرد به رقصین که چه عرض کنم جفتک پروندن که به همین منوال یک لگد درخشان تحویل یک وجب زیر شکم یارو داد و همینجوری یه لگد وتحویل هرکسی کنارش بود میاد و افراد اون منطقه به خاطر جونشون اون منطقه را خالی از سرکنه کردن😅

و اون طرف قضیه هوسوکی بود که مثل شکارچی داشت خرگوش خوشگلی که داشت بیهوش میشد و نگاه میکرد اخرسرم پایین تنش به عقلش پیروز شد و اون خرگوش رو محکم به مبل چسبوند و بدون تلف کرد یک ثانیه لباشو گذاشت رو لبای کوکی و دستاشو برد زیر لباسشو و یکم کوچولو لباسشو داد بالا فقط یه کوچولو😔(ولی به نظر من درمیورد بهتر بود)

همون جور که با سینه های بچه ور میرفت لباشو فاصله داد

هوپی:بیبی بوی ...می خوام کارتو یکسره کنم

کوکی:ددی ..بکن ...کیه که جلوتو بگیره

(اخه تو بارو وسطه جمع😰)


جیمین


باتمام سرعتی که داشتم دستامو رو چشمای ته گذاشتم تا چیزی نبینه همون جور که داشتم اونا روکه کم مونده بوود جلوی اون همه افراد که دورشون جمع شده بودن و فیلم میگرفتن همو بفاک بدن

تهیونگ و بیرون از اون خراب شده هدایت کردم

به کنار یه ماشین که رسیدیم رو بهش کردم انگشتم و به نشونه تهدید بالا اوردم و اخمام و کردم تو هم

جیمین:هر اتفاقی افتاد اسمون به زمین امد زمین به اسمون امد تهد هیچ شرایطی ازجات تکون نخور فهمیدی؟؟

سرشو مظلوم تکون داد ،ابروهامو بالا انداختم و گوشم سمتش کردم

جیمین:چی من چیزی نشندیم

لب ورچیده اروم لب زد:باشه

پیشتر اخم کردم و سمتش خم شدم

جیمین:چی ته من هنوز چیزی نشندیم

عصبی یکم هلم داد عقب و دست به سینه عنوق به ماشین تکیه داد با صدای بلند گفت :باشههه اجوشیی اوکی ازجام تکون نمیخورم ولی تو نیاز به دکتر گوش داری چون داری کررررر میشی البته مشکل از تو نیستااا اختصاص سنته

𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕Where stories live. Discover now