اهم اهم سلام به همه😅چطورید بادکنکای مننننن؟؟😍🎈
*کنار زدن تار عنکبوتها از روی کانکرد و خروج نامحسوس از کنار صحنه🙄
ببخشید اینبار انقدر دیر شد💙
یکی از مهمترین امتحانای حذفیم این هفته بود و اندازهی قد لویی جزوه داشت که باید میخوندم ="))من که دلم تنگ شده بود ولی میدونم شماها الان دلتون میخواد منو سوزن کنید😔📌
ولی چناااااان پارت طولانیای نوشتم که نگو😂
۱۳ هزار کلمه شده🥲
انگشتانم درد میکنند😔💅🏻خواهشا تقسیم بندی کنید بخونید که از فردا نریزید سرم بگید آپ کن، آپ کن😂😭🤦🏻♀️
امیدوارم لذت ببرید🥲💙
______________________________
.
آنچه گذشت....
هری با لویی قهر بود اما اون شب، لویی ازش قول گرفت تا فقط برای یه شب قهر رو فراموشش کنن و همه چیز مثل سابق بشه.... اما کی میدونه که فردای آن روز قراره چه اتفاقی بیوفته؟؟.
.
.
.
.•تو همانی که تحمل نکنم قهرش را!•
.
.
.د.ا.د لویی
"باورتون نمیشه چه صحنهی عاشقانهای بود!!...برف داشت آروم آروم میبارید....چندنفر دورمون جمع شده بودند... ماریا از سر شوک و خوشحالی داشت گریه میکرد و منم رو به روش ایستاده بودم و منتظر جوابش بودم....ولی حدس بزنید چی شد؟؟؟....فقط حدس بزنیددد!!... اسبی که کنارمون بود یه دفعه رم کرد و با لگد کوبید تو پهلوم و منو از بالای اون تپهی لعنتی پرت کرد پایین!!...تمام اون مسیر رو داشتم قل میخوردم!!!"
نایل با ناباوری عصبانیتی که داشت منفجرش میکرد گفت و دستاشو تو هوا تکون داد ولی به محض تموم شدن حرفش، همه با صدای بلندی از خنده ترکیدن!!!!!.....
زین طبق عادت همیشگیش موقع خنده، به نزدیکترین فرد کنارش، که مثل الان معمولا لیام بود، مشت میزد و صورتش قرمز شده بود....
لیام سعی میکرد جلوی خودش رو بگیره و به شدت خندهای که زین داشت، نرسه اما موفق نبود و سمت دیگهی میز غذاخوری، اندرو و مویرا با صورتهای قرمز شده و چشمایی که از شدن خندهی زیاد پر از اشک شده بودند، به ماجرای درخواست ازدواج نایل از ماریا میخندیدن!!....
اما من و هری....خب....ما دوتا....
خیلی حال و حوصله نداشتیم و با پَکَرترین حالت ممکن، سر جامون نشسته بودیم و با غذایی که جلومون بود، بازی میکردیم!...حتی نمیدونم دقیقا چه اتفاقی داره میوفته و رابطمون چرا اینشکلی شده.... اصلا چیزی نمیدونم!!....
حتی مطمئنم که خودِ هری هم چیزی نمیدونه و فقط از سر لجبازی داری منو نادیده میگیره و ازم دوری میکنه!....
YOU ARE READING
CONQUERED
FanfictionI changed that Monster, just for YOU..! ❌هشدار❌ ۱-فنفیک با فاصلهی زمانی نسبتا زیادی آپ میشود. ۲-این یک رمان طولانی است؛ اگه حوصلهی داستان طولانی ندارید، این فنفیک را شروع نکنید. ۳-این یک فنفیک "بیدیاسام" نیست اما دارای محتوایی است که ممکن است ب...