پارت طولانی و بوس بوسیه(۸۰۰۰ کلمه) ، خیلی کامنت میخوام ، قهرم ندید خدافس.
__________
لویی موقع ورود در نزد ، بعد از هر چیزی که بین خودش و هری گذشته بود در زدن هیچ چیزی رو مودبانه نشون نمی داد .در میزد که چی؟ سلام هری من همین الان پایین بهت گفتم میتونم نامزدتو بخرم ولی هنوز برای ورود به اتاقت در میزنم و اجازه می گیرم .
ولی خب متاسفانه بهتر بود در می زد چون وقتی هری از سرویس اتاقش بیرون اومد و لویی رو با بطری شامپاینش دم در دید تقریبا زهره ترک شد.
لویی دست هاش رو به نشونه تسلیم بالا برد و بطری رو به ارومی تکون داد " فقط اومدم یکم با هم بنوشیم"
هری اخم کرد و دست های خیسش رو به شلوارش کشید" فقط برو بیرون "
لویی لبخند زد و جلو رفت، زانوش رو روی تخت هری گذاشت و به ارومی نشست " هری، تظاهر نکن ارزو نمی کردی که من بیام اینجا عزیزم!"
دستش رو شده بود ، دیگه تقریبا همه حرکاتش رو حفظ بودن " بهم نگو عزیزم "
لویی یکی از ابروهاش رو بالا انداخت" چرا انقدر لجبازی؟"
هری دست به سینه ایستاد و چند قدمی جلو اومد ، دروغ چرا اگه لویی دنبالش نمی اومد کل شب رو توی تخت گریه می کرد " چون تو انقدر اعتماد به نفست بالاست "
لویی فقط لبخند زد و به راحتی بطری شامپاین رو باز کرد و همزمان بخش زیادیش رو توی لیوان برای هری ریخت .
هری به مسخره گفت" میخوای مستم کنی بهم تجاوز کنی؟"
و لویی کاملا جدی جواب داد" تو به من تجاوز نکنی من نمی کنم"بعد ناخنش رو چند بار به لیوان زد "بگیرش دیگه"
هری جلو رفت و لیوان رو گرفت بعد کمی ازش رو نوشید.
" می خوام حرف بزنیم " لویی خلاصه گفت و با تکیه دادن به ارنج هاش به هری نگاه کرد . هری با نگاهش یک بار لویی رو از نظر گذروند.
" چی برای حرف زدن باقی مونده؟"
" خیلی چیز ها، یک بار برای همیشه تمومش کنیم"
" تو برای من تموم شده ای " خلاصه کرد و ناخن هاش رو روی شیشه کشید .
لویی اه کشید " پونزده دقیقه ، فقط یک ربع از این بچه دو ساله نفهمی که بهش تبدیل شدی دور شو شاید حرف همو فهمیدیم "
خب ، هری دوباره خارش مشتش رو حس می کرد" برو بیرون "
لویی بدون نشون دادن اهمیتی گفت " نمیرم ، باورم نمیشه واقعا میخواستی با یه سکس وورکر ازدواج کنی"
YOU ARE READING
The doomed
Fanfictionبه تئاتر تاملینسون ها خوش اومدید. برای ادامه بقا ، قوانین رو رعایت کن .یک ،به هیچ کس اعتماد نکن.دو، نقطه ضعفی برای خودت باقی نذار و سه تا میتونی از بیننده ها سوءاستفاده کن.حالا باید نقابی از بی نقصی به چهره بزنی و نذاری کسی بویی ببره اینجا واقعا چه...