s2_11

182 42 371
                                    

ساعتش رو نگاه کرد و فهمید یک ربع از زمانی که تظاهر کرده فقط یه ادم عادیه که توی کافه تریا بیمارستان در حال کاپوچینو خوردنه می گذره، پس فقط لیوان کاغذیش رو توی سطل اشغال انداخت، کلاه کپش رو پایین کشید و طوری که خودش حسابی با خودش کیف می کرد مسیر و دنبال کرد.

خط هایی که انتهاش ختم می شد به کسی که دو ساعته داره تعقیبش می کنه، مجبور بود برای اینکه جلب توجه نکنه خودش رو یه نوشیدنی گرم مهمون کنه. به پرستار زیبای پشت استیشن لبخند زد و درحالی که سوت می زد و گشاد گشاد راه می رفت ، خط ابی رو دنبال کرد .

چه کار سختی ، دنبال کردن خط ابی حتما اونو شبیه زورو می کرد .

دست هاش رو توی جیبش گذاشت و خواست یه پیچ دیگه رو هم بگذرونه که با دیدن چیزی که انتظار نداشت ، زهره ترک شد و خیلی سریع برگشت پشت دیوار ، شانس اورده بود که کسی ندیدش.

به ارومی سرش رو از دیوار جلو برد و از گوشه دیوار به سوژه نگاه کرد.

خدا به دادش برسه ، حتما عقلش رو از دست داده ! شایا تاملینسون و بچه ای که توی بغلش بود.

با دقت بیشتری نگاه کرد و نی نی رو انالیز کرد . لپش رو روی شونه شایا گذاشته بود و با خستگی پلک میزد . گاهی اوقات هم انگشتش رو داخل دهنش می برد و مکش میزد.

حاضر بود قسم بخوره اخرین بچه ای که دیده بود بر میگرده به پنج سال پیش . لبخندی رو که روی لبش داشت نتونست جمع کنه و منتظر موند تا ببینه حرکت بعدی بچه چی میتونه باشه .

گاهی خمیازه می کشید و گاهی دسته ای از موهای بلوند شایا رو بین انگشت هاش می پیچید. همه اینا باعث شده بود فراموش کنه برای چی اونجاست. حتی توجه نمیکرد که شایا مدام داره توی راه رو دور خودش می چرخه و چیزی رو غر میزنه .

حتی متوجه پسر دوم دس استایلز هم نشد ، تا وقتی که شایا چرخید و دیگه نتونست بیشتر از اون محو بچه بشه.

وقتی متوجه شد ، که نه! کسی که اونجا وایساده و داره با شایا حرف میزنه دقیقا خود نایل استایلزه فقط دلش خواست بره برگرده خونشون ، تظاهر کنه کل شب خواب بوده.

دستش رو جلوی دهنش گرفت تا چیزی که همین الان فهمید یهو از دهنش نپره بیرون و به گوش همه برسه .(میخواست برای دهن لق بودنش دلیل پیدا کنه)

تازه الان میفهمید بچه توی بغل شایا چقدر شبیه مردیه که با شایا حرف میزنه . حتی وقتی اخم کرد و خم شد تا بچه رو از بغل شایا بگیره ، لحظه بعد مطمئن شد بچه ای که توی بغل نایله صد در صد متعلق به استایلز هاست.

The doomedDonde viven las historias. Descúbrelo ahora