های گوگولی ها ، پارت کوتاهه نسبت به پارت های قبل ولی خب باید همینجا تموم میشد ، کامنت بدید به پارت ذوق کنم بعدی رو هم زود بنویسم .
بوس بوسیعمو هری ببنیید و بریم برای پارت :
________________
نایل نفس عمیقی کشید و هلن رو توی بغلش بالا کشید.نایل "خب خب ..هلن استایلز ، به خونه خوش اومدی ، اینم عمو هایی که بهت قولشونو داده بودم"
سکوت مطلق. نزدیک به پنج دقیقه همه فقط به همدیگه خیره شده بودن . حتی هلن هم چشم های درشتش رو بین بقیه می چرخوند و هیچی نمی گفت . دریغ از یه نق نق .
و بعد مثل همیشه بر هم زننده سکوت راجر بود .با خنده بلندش " اینو از کجا اوردی نایل ..پرستار بچه شدی؟"
لیام سمت راجر چرخید و بهش اخم کرد " دهنت رو ببند ! موقع شوخی نیست "
راجر شوخی نمی کرد ولی باز هم دهنش رو بست .
نایل نفس عمیقی کشید و جلو رفت "پرستار بچه نشدم ..دختر خودمه "لویی برگشت و با چشم های گشادش به زین و راجر نگاه کرد. نگاهش رو فقط راجر پس داد . زین شدیدا اخم کرده بود.
لیام گلوش رو صاف کرد " چی گفتی ؟ یه بار دیگه تکرارش کن "
نایل لب هاش رو به هم فشرد " دخترمه ؟"
شایا بلافاصله جلو پرید و هلن رو از نایل گرفت " ببینیدش چقدر نازه !"
هلن از دست های شایا اویزون بود .و بعد شایا برای دیلن چشم ابرو اومد ، دیلن دست به کار شد و صورتش رو پوشوند " هلن دالی !"
بعد هلن با صدای بلند خندید.
راجر" آخخخخخیییی"
" بیخیال !دستمون انداختی ؟" زین چاقوش رو با عصبانیت توی بشقاب رها کرد و صدای بدی داد .ولی راجر با عجله از اشپزخونه بیرون رفت تا به هلن برسه .
بعد دوباره داد زد " اخییی"
این بار هری بود که شروع به دویدن سمت هلن کرد و توی راه تقریبا دوبار نزدیک بود بخوره زمین .
YOU ARE READING
The doomed
Fanfictionبه تئاتر تاملینسون ها خوش اومدید. برای ادامه بقا ، قوانین رو رعایت کن .یک ،به هیچ کس اعتماد نکن.دو، نقطه ضعفی برای خودت باقی نذار و سه تا میتونی از بیننده ها سوءاستفاده کن.حالا باید نقابی از بی نقصی به چهره بزنی و نذاری کسی بویی ببره اینجا واقعا چه...