S2_27

237 46 399
                                    

هااااییی، بیاید ! فکر کنم این اخرین اسمات کامل لری باشه منم سعی کردم خجالتو بذارم کنار یه چیز درست حسابی به سبک لری د دومد البته بهتون بدم.

بهم نظر بدیددد بوس بوس .

_____________

همه ترجیح می دادن سکوت کنن، تا نایل کسی باشه که اولین نفر صحبت میکنه.

وقتی اومد توی خونه ، انقدر عصبانی به نظر می اومد که همه ترجیح دادن ساکت باشن.

راجر که از ترس دست ادلن رو گرفت و رفتن توی اشپزخونه گم و گور شدن، زین و دیلن هم دنبالشون . راستش به درد این موقعیت های حساس نمی خوردن.

نایل فقط هلن رو از بغل لویی گرفت و سرش رو چسبوند به سینه اش . نفس عمیق کشید و خیالش راحت شد پاره تنش خوبه و خیلی سر حال نفس میکشه.

هری همونجا جلوی در نشست و لیام اصلا داخل برنگشت ، گفت میره و اطراف رو دنبال نشونی می گرده . هردو ترسیده و عصبانی بودن.

شایا تنها کسی بود که به خودش جرأت حرف زدن داد" این رسما تهدیده"

لویی نتونست جلوی زبونش رو بگیره" گفتم بهتره توی چشم نبرینش"

نایل روی مبل بود ، هلن روی پاش مشغول بازی با بند چرمی ساعت دستش .

صداش رو صاف کرد" باید بهت گوش می دادم، ولی تا همین چند ساعت پیش تهدید کردن جون یه بچه زیر یک سال مسخره ترین چیز توی ذهنم بود"بعد خم شد و فر های هلن رو بوسید .

هری زمزمه کرد " کار کیه ؟"

نایل" بابات؟"

هری مثل توله سگ گمشده تو خودش جمع شد" بیخیال..بچه کش نیست "

نایل با عصبانیت بلند شد " کار خود حروزاده اشه ، با داداش حروم زاده تر از خودش..مستقیم تو رومون تهدیدش کردن "

هری زمزمه کرد" بابا که چیزی نگفت "

و نایل منفجر شد" چیزی نگفت؟ چی میخواست بگه؟ احتمالا تنها کسیه که به بچه من اهمیت میده ، و تنها کسیه که ممکنه تهدیدش کنه ، ندیدی چه بلایی سرت اورد؟ بدبخت جلوی چشمات داشتن لویی رو میکشتن "

هری با دست هاش صورتش رو پوشوند" لویی رو به خاطر من گذاشت بره..به خاطر ما وگرنه بیل میکشتش "

نایل چشم غره رفت، جلو رفت و هلن رو داد به شایا ، تنها کسی بود که بهش احساس امنیت می داد .

سمت لویی چرخید" اینا عقلشون رو از دست دادن، شما که میدونید بابای من به خاک سیاه نشوندتتون ، تو که میدونی اقدام کرد راجر رو بکشه و یه ابم روش خورد ، تو چرا کاری نمیکنی؟ چرا نمیکشیش؟"

The doomedWhere stories live. Discover now