پنجاه و نهم: تعارضی آزار دهنده

208 31 103
                                    

پیشنهاد می کنم آهنگ سیروان خسروی به اسم من مقصرم رو دانلود کنید و برای این قسمت مخصوصا آخراش گوش کنید بعد بخونید تا بدونید فضاش دقیقا چطوریه😉
________

داستان از دید سوم شخص

تقه ای به در زد و در رو باز کرد. با صدای بلند گفت- عمه آب براتون آوردم.

تصور اینکه در رو باز کنه و شیلا لُخت باشه باعث شده بود قبل از ورود این جمله رو بگه. اما شیلا لخت نبود و روبدوشامی پوشیده بود.

مهران رو که دید با لبخندی بزرگ جلو رفت و بطری آب معدنی رو ازش گرفت- ممنونم لطف کردی.

در اتاق باز بود که سارا هم برای شب بخیر جلو اومد. مهران که سارا رو دید دستشو باز کرد و از پشت کمر سارا رو گرفت. با وجود اینکه این فاصله لذت بخش بود اما سارا بدنش رو منقبض نگه داشت تا مهران زیاد احساس راحتی نکنه. با این حال مهران دستش رو سفت تر به کمر سارا فشار داد‌‌.

سارا رو به عمه گفت- کاش فردا می تونستم باهاتون بیرون بیام اما باید برم دانشگاه. امیدوارم مهران زیاد اذیتتون نکنه و جاهای درست حسابی ببردتون.

عمه آهی کشید- خدا کنه... سری قبل که حسابی پاساژاش بیخود بودن...

مهران فشاری عمدی به کمر سارا آورد- بریم بذاریم عمه استراحت کنن.

بعد با همون دست سارا رو به حرکت واداشت و شب بخیر گویان از عمه دور شدن.

سارا آهسته گفت- کمرمو ول کن!

مهران آهسته تر گفت- داره نگا می کنه.

+ اینا دلیل نمی شه ها! اونکه واینِمیسه خیرخیر مارو نگا کنه!

-داشتی می رفتی توی اتاق ببین!

+کدوم اتاق منه؟

-اتاق بزرگه.

سارا به حالت تهدید گفت- من با تو توی یه اتاق نمی خوابما گفته باشم.

مهران زمزمه می کرد- ضایع است شک می کنه.

رسیده بودن جلوی اتاق که سارا برگشت سمت اتاق عمه رو نگاه کرد. مهران راست می گفت عمه با روبدوشام زرشکیش به در تکیه داده بود و خیره خیره اونا رو بدرقه می کرد. سارا با لبخندی ساختگی دستی تکون داد و به ناچار وارد اتاق شد. مهران هم پشتش رفت توی اتاق و درو بست.

با بسته شدن در اتاقشون عمه هم در اتاقشو بست.
سارا و مهران پشت در وایساده بودن و صدا هارو گوش می کردن. سارا تا صدای در رو شنید گفت- من می رم یه اتاق دیگه اونم که رفت بخوابه.

مهران دستگیره در رو نگه داشته بود- مگه این اتاق چشه؟ وسایلش کمه؟جاش کمه؟چشه؟

سارا با بی رحمی گفت- بگو چیش اضافه است!

چند قدم تا توDonde viven las historias. Descúbrelo ahora