-قربان مهمونتون اومد.
+ بگو بیاد داخل ...از پشته میز بلند شد و رفت سمته مبلمان گوشه اتاق ...
یونگ در حالی که به عصاش تکیه میکرد وارد اتاق شد و نگاهی به اطراف انداخت ... همیشه فکر میکرد که عمارته خودش خیلی مرموذ و تاریکه ولی از وقتی وارده این ساختمون شده بود تازه فهمید معنی تاریک و مرموذ چیه ، سرمایی که توی اتاقا و سالنای این ساختمون میچرخید روحش رو میلرزوند ....
+ خوش اومدید جنابه یونگ .
یونگ سرش رو به گوشه اتاق چرخوند و با دیدنه قامته چارشونه جانگ ییشینگ لبخنده مصلحتی زد ...
-کنجکاوم بدونم دلیله این دعوت چیه ؟ از جانگ ییشینگی که پشته سرش میگن شبیه روحه و معلوم نیس کی پیداش میشه و کی میره همچین دعوتی بعید بود .
جانگ پوزخندی زد و به صندلی اشاره کرد ...
+ بهتره اول بشینیم ، معلومه ایستادن براتون خیلی سخته .
یونگ دسته عصاش رو فشرد و سعی کرد قدماش رو منظم برداره کاری که غیر ممکن بود ... ولی دوست نداشت ضعفه پاشو به کسی نشون بده ، در واقع این ضعف نشون دهنده ضعیف بودنش در برابر پارک چانیول بود و این براش خیلی سنگین میومد .
به ارومی رو مبل نشست و منتظر به جانگ خیره شد ...
-خب منتظرم که بحث رو شروع کنی ... یا بهتره بگم معامله رو .
+ معامله ؟!
یونگ نیشخندی زد ...
-تو چی فکر کردی جانگ ؟! من الماس شناسم ... هر جا چیزه با ارزش باشه با تمامه وجودم حسش میکنم .
جانگ پوزخندی زد و تکیه داد و پا رو پا انداخت ...
+ خوبه پس اینطور نیازی به مقدمه چینی نیس ... یه راست میرم سره اصل مطلب ... ادمام به گوشم رسوندن که جدیدن رئیسه یونگ معروف بدجوری به حرص و طمع افتاده ، کلی داره پول خرج میکنه برای الماسای گرون قیمت ولی برعکس قدیم هیچکدوم از اونا راضیش نمیکنن ، انگار که چشماش به برقه یه الماسه واقعی معتاد شده ! درست نمیگم ؟
یونگ دستش رو گذاشت زره چونش و شروع کرد به خندیدن و دندونای طلاشو به نمایش گذاشت ...
-ادمات خیلی کارشون درسته .ییشینگ مثله خودش خندید و دست دراز کرد و از شرابه قرمز روی میز برای خودشون ریخت ...
+ نظرت در رابطه با یه معامله چیه ؟ تو الماستو میگیری و من به هدفم میرسم ؟
-هدفت ؟!
+ اره هدفم ... چیزی که من میخوام دقیق پیشه دزده الماسه توعه .
-جالبه ... چطوره که همه با پارک چانیول خورده کاری دارن؟
گیلاسشو سر کشید و پوزخند زد ...
YOU ARE READING
𝑬𝒎𝒑𝒆𝒓𝒐𝒓
Actionهمه چیز از یه نقطه شروع میشه به اسم نفرت ... نفرت از خودمون ، نفرت از زندگیمون ، نفرت از گذشته و ایندمون و نفرت از اون ... اون کیه؟ ... اون همون نقطه شروع منه ... کسی که قراره پایان من باشه یا شایدم بهتره بگم پایان هر دومون ... 🔥 امپراطور 🔥 ✔کاپل...