دستای دستبند زدش رو بهم قفل کرد و به اون دیوار شیشه ای و سیاه خیره شد ...
نگاهش سرد بود ... سرمایی که تا مغز استخوانت نفوذ میکرد ...
این گودال بیحسی فقط از اون برمیومد ...
سرد ... یخ ... ترسناک ... نفوذ ناپذیر ... تیز و برنده ...
این دقیقا همون کای امپراطوری بود ...
همونی که به خوبی اموزش دیده و کنار امپراطور حتی شاید بعضی جاها بیشتر از اون همرو زیر پاش خورد کرده ...
این کای دقیقا همونیه که از گرما و عشق و احساس چیزی بلد نبود ....
این کای کاریزماش همرو به زانو در میاورد ....
این کای تو یه کلمه خلاصه میشد ...
وحشت ...
با صدای باز شدن در حتی پلکم نزد ...
هیچکس لیاقت اینو نداشت که کای به خاطرش سر بچرخونه ...
صدای پوزخندی به گوشش رسید و ثانیه ای بعد یه پرونده کوبیده شد روی میز و صندلی کشیده شد عقب و یه مرد مسن پشتش جای گرفت ...
با ریلکسی نگاهش رو داد بهش و منتظر موند ...
مرد بیحوصله پرونده رو باز کرد ...
-من سر بازرس لی جونگ جه ام ... خلاصش میکنم بیا رو اعصاب همدیگه راه نریم و عین ادم دهن باز کن .
زمزمه کرد و برای خودش سیگاری روشن کرد ....
-شروع میکنم ...
دستگاه ضبط صدا رو روشن کرد ...
-کیم جونگین ... یه بچه فراری که شد یه کله گنده از مافیا ... جالبه .
کای پلکی زد و تکیه داد به صندلی ...
-از خانوادت خبر داری ؟ ...
بدون اینکه منتظر جواب باشه ادامه داد ....
-مادرت یه فاحشه بوده ... جنازش رو شیش سال پیش توی خیابون پیدا کردن ... مثل اینکه توی قمار بدهی گنده بالا اورده و با بدنشم نتونسته پرداختش کنه ...نچ نچ نمونه بارز یه زن بدبخت ... تنش رو میفروخت برای پول و اون پولم قمار میکرد ...میخوای عکساش رو ببینی ؟
کای پوزخندی زد ... اون زن قمار باز اخر سرم به خاطر پول کارش به فاحشه خونه رسید و تهشم کشته شد ...
-باباتم که ... یه معتاد ... توی خماری بارها مزاحم دخترای جوون شده ... سابقش پره ... یه ماه درمیون کارش به بازداشت و شکایت میرسیده ... اونم جنازش کنار زباله ها پیدا شده ... جالبه ، موندم چطوری تونستی خودتو از زندگی درب و داغون مادر پدرت نجات بدی و وارد مافیا بشی و برای خودت جولون بدی ! ...
کای نفس عمیقی کشید و پا روی پا انداخت ... میدونست اونا میخوان با خاطرات بچگیش عصبیش کنن ولی اون انقدر راحت وا نمیداد ...
YOU ARE READING
𝑬𝒎𝒑𝒆𝒓𝒐𝒓
Actionهمه چیز از یه نقطه شروع میشه به اسم نفرت ... نفرت از خودمون ، نفرت از زندگیمون ، نفرت از گذشته و ایندمون و نفرت از اون ... اون کیه؟ ... اون همون نقطه شروع منه ... کسی که قراره پایان من باشه یا شایدم بهتره بگم پایان هر دومون ... 🔥 امپراطور 🔥 ✔کاپل...
