از اونجایی که دیگه خودتون میدونید چقدر واتپد گل و بلبله این قسمت از پارت قبل پاک شده بود و ما هم تازه فهمیدیم 👨🦯
این چند خطو بخونید بعد برید پارت بعدی
کامنت و ووتتم بزارید حتما 💛🌼حالا چطوری قرار بود بهشون بگه که کای پشت میله های زندانه...
+ کای خب ...
-حتما دنبال چان...
سریع زبونش رو گاز گرفت ...
-چی ؟
سهون سریع براق شد ...
-هیچی ... خب نگفتی کای کجاست ؟
سریع مسیر صحبت رو عوض کرد ... قبلا از کای خبرای گمشدن چان و بک رو گرفته بود ولی نباید جلوی سهون حرفی میزد فعلا وقتش نبود ....
کیونگسو اهی کشید ... باید میگفت ...
+کای رو گرفتن...
-گرفتن ؟؟!! منظورت چیه ؟ کیا گرفتن ؟
شوک زده پرسید ...
+پلیسا ...
-یعنی چی ؟ اون همه نشستین نگاه کنین که بگیرنش ؟ اصلا میفهمی چی میگی ؟ تو اینجا چیکار میکنی ؟ چانیول کوش ؟
سهون با عصبانیت غرید ...
+کاری از دست من برنمیومد...
سوهو از جا بلند شد و رفت سمتش ...
_یعنی چی؟ چرا نمیفهمم چی میگی ؟ درست حرف بزن ...
+سادست ... پلیسا گرفتنش الانم احتمالا منتقل شده و دارن ازش بازجویی میکنن...
سوهو نمیتونست باور کنه ... در نظرش مسخره ترین حرف دنیا همین بود ....
یقش رو گرفت ...
-کای کجاست عوضی ؟ چه بلایی سرش اومده ؟ پس تو و اون همه ادم چه غلطی میکردین ؟
کیونگسو داشت کلافه میشد ... همینطوریشم داشت زمان سختی رو میگذروند...
+بهتره دستت رو برداری...
سوهو دستش رو محکم تر کرد ...
-تو ...
+ من فرمانده دو کیونگسو ماموریت داشتم و الان مسئولیتم تموم شده پس هسچ نسبتی با شماها ندارم فقط اومدم بگم که کای گفت همه چیز رو گردن میگیره و سعی نکنید چیزی رو گردن بگیرید ...
سوهو شوکه دستاش شل شد و پایین افتاد...
هضم کلماتی که شنیده بود فرتر از حدش بود ...
-فرمانده ؟ ... چه خبره ...
+ حرفی نیس ... امیدوارم هشدارمو جدی بگیری ... خودتون رو کنار نگه دارید .
پشتش رو کرد بره که با صدای فریاد سهون ایستاد ...
سهون که تا اونموقع ساکت بود عصبی فریاد کشید...
YOU ARE READING
𝑬𝒎𝒑𝒆𝒓𝒐𝒓
Actionهمه چیز از یه نقطه شروع میشه به اسم نفرت ... نفرت از خودمون ، نفرت از زندگیمون ، نفرت از گذشته و ایندمون و نفرت از اون ... اون کیه؟ ... اون همون نقطه شروع منه ... کسی که قراره پایان من باشه یا شایدم بهتره بگم پایان هر دومون ... 🔥 امپراطور 🔥 ✔کاپل...