"قسمت چهل و یکم"
-میدونی که بوی ترست رو میشناسم... آکامانتو؟!
"آکامانتو" و واژهی آشنایی که کافی بود تا سرمایی یخ زده مهمان جثهی مرد بزرگتر شود!
در کسری از ثانیه جدا شدن اتصال نگاهش از آن ژاپنی نابینا بود و تنهای که به سرشانهاش کوبیده شد، مرد سرکشی که همراه با صف نارنجیپوش از آن دو دور شد بی آنکه نیشخند مطمئنش برای لحظهای از لبهایش پاک شود!
آکامانتو همان افسانهی نفرین شدهای نبود که جونگکوک برایش تعریف کرده بود؟!
همان روح طرد شده، همانی که به زمین پس داده شده بود تا با ارضای وجودش، پاکسازی کند!آب دهانش را فرو داد و نگاه ناباورش به سویی مخالف و دور شدن آن ژاپنی چرخیده شد، آن مرد همانی بود که روز گذشته
برای کشیدن نخی از سیگار التماسش کرده بود؛ همانی که چهرهاش را زیر مشت و لگدهایش به خون کشیده بود، حالا آنجا بود؛ همانقدر خونسرد و همانقدر بینا در اوج نابینایی!
با نگاه پر سوالش به سوی جونگکوک چرخید، جونگکوکی که نگاه ناباورش هنوز هم روی قدمهای دور شدهی آن مرد بود؛ با لبهایی ناباور که از حرفهای انباشته شدهاش لال شده بودند!
نفسش را با صدا رها کرد و به آرامی لب زد:
-آکامانتو؟
پاسخش نگاه گیج شدهی جونگکوک بود و دستهای شیری رنگی که مشت شدند!
-جونگکوک... برای چی آکامانتو صدات کرد؟!
پسر کوچکتر در میان افکارش ناشنوا شده بود...واژهای که تنها از زبان پدربزرگش میشنید و حالا بار دومی بود که آن نابینا او را "آکامانتو" خطاب کرده بود!
از کجا میدانست؟
با چه حقی واژهای را به زبان میآورد که نمیدانست پشتش چه چیز نهفته است؟!
آن لقب به اندازهی کافی دردناک و رعبآور بود و حالا مقابل مردی تکرار شده بود که زندگیاش را برای او میداد!
چه میگفت؟!
چه داشت که بگوید؟!
تنها حدسش جیمین بود، "تنها بازمانده از آن خانواده به جز جونهو؛ تنها کسی که میدانست پشت آن نام چیست!"
با نفسی حبس شده و یخ زده از موقعیت پیش رویش، نگاهش را به نگاه پر سوال تهیونگ گره زد و آب دهانش را فرو داد:
-تهیونگ...پلک هایش عصبی و ممتد روی هم فشرده شدند و با یادآوری خاطرات نحسش زمزمهوار ادامه داد:
-اون لقب رو... جونهو به من داده بود!
YOU ARE READING
INRED | VKOOK
FanfictionIn Red - سرخپوش جونگکوک جئون، رئیس زادهی بند هشتم زندان گری سی! کسی که توی سلولهای اون زندان بزرگ شده بود و حالا یک تازه وارد توی بند هشتم، همه چیز رو بهم ریخته بود! 🔞🃏⛓ تازه واردی که بدون هیچ ترسی مقابلش میایستاد و با گستاخی جوابش رو میداد ا...