The meeting

2.2K 345 155
                                    

Domestic abuse.
Feminization.(👆)
و ملاقات دو خانواده ي كاملا سنت گرا😑
جدي ميگم حرفاشون قراره خيلي حال بهم زن باشه😶😑

++++

كمپاني E.JEON در روز آرامي به سر ميبرد.

حتي سكوت به اندازه كافي در بخش بزرگ كارمندان عادي كه پشت ميز هاي كوچك مي نشستند ،هم حفظ مي شد.

يكي از مهم ترين قوانين شركت بود.
كار كردن در فضاي آرام.

شكست اين قانون عواقب بزرگي داشت.

هر چند اين قانون براي يك پسرجواني كه مانند طوفاني از در هاي اتوماتيك ساختمان وارد شد اهميتي نداشت.

اول صداي قدم هاي بلندش بود، سپس صداي نه چندان آرومش كه در حال فحش دادن به زمين و زمان بود.

لرزه اي به تن كارمندان مطيع افتاد.
انگار اين سكوت كه مانند پتويي فضا رو پوشانده بود، برداشته شده باشد.

همه ي آنها همزمان نگاهشان به سمت وارث رييس كمپاني كشيده شد.

آلفايي كه با چشم هاي قرمز شده و خيره شده به يك نقطه، به سمت مكاني مشخص قدم برميداشت.

به بالاترين مكان برج.

جايي كه جئون جيهون، رييس فعلي كمپاني، در جلسه با يك فرد ديگر نشسته بود.

همه ي كارمندان ميدونستند بايد جلوي آلفاي جوان رو بگيرند، ولي هيچ كس جرئت نميكرد حتي قدمي به سمتش بردارند.

مانند يك حيوان بنظر ميرسيد.

در سر راهش قرار گرفتن به معناي دريده شدن بود.
و هيچ كس همچين چيزي نميخواست.

پس كاملا قابل درك بود وقتي در دفتر رييس شركت با تق بلندي باز شد و انگار كه همان لحظه بمبي منفجر شده باشه، صداي داد و هوار وارث كمپاني بلند شد.

- چي غلطي دارين ميكنين ها؟! اين چه معني ميده!؟ها!! فكر كردي هر غلطي دلت خواست ميتوني انجام بدي پدر!؟؟ آخه با خودتون چه فكري ميكردين كي اين اجازرو بهتون داده-

فرياد بلندش با دستي كه به آرامي توسط پدرش بالا آمد متوقف شد.
در مقابل خودش كه مانند يك ببر زخمي نفس نفس ميزد و كل صورتش از عصبانيت قرمز بود؛ پدرش فقط با چهره ي آرامي فقط بهش نگاهي گذرا انداخت.

عكس العمل خونسرد پدرش باعث شد دستان لرزانش محكم مشت بشه.
دهانش رو باز كرد تا دوباره فريادي خشمش رو بيرون بريزه.

Unwanted Husband/kookjinWhere stories live. Discover now