Intoxicated

1K 204 38
                                    

اخطار:
*Sexual Harassment
*Drug Abuse
*Non-Consensual Kissing
*Non-Consensual Sexual acts

++++++++++++

- بالاخره مهمون ویژمون اومد.

با لبخند کجی بهش نگاه کرد. چشماش باز و هوشیار.
برعکس دو نفری که هر دو طرفش بهش چسبیده بودن؛ یک پسر امگا و دختر بتا در لباس هایی که تا جای ممکن پوست برهنشون رو نمایش میداد، چشماشون قرمز و خمار، لبخند مهوی رو لبای قرمزشون.

+ میدونم گردنبند دست توئه. بچه بازی رو تموم کن و پسش بده.

برخلاف دلش، صداش نمیلرزید.
چهرش رو تا جای ممکن بدون هیچ احساسی نشون داد، با اینکه بوی تند فورمون های آلفای غالبی که در فضا پیچیده بودن، باعث میشد بخواد دستشو روی بینیش بذاره.

مینهو خنده ای کرد. دستش روی کمر برهنه پسر امگا حرکت میکرد، که انگار تا الان کاملا بیهوش شده بود.

- اوه؟ جیمی کوچولو فکر میکنه اینطوری میتونه دل امگای رویاهاشو به دست بیاره؟!

جلوی مشت شدن دستش رو گرفت و گفت:

+ گفتم پسش بده.

- چیکار حاضری بکنی برای پس گرفتنش؟!

جیمز جوابی نداد. اما قلبش تندتر زد و احساس کرد کف پاهاش بی حس شدن.

- پس..هر کاری؟!- هه- دارم یاد روزای قدیمی میفتم. چطوره یکم خاطرات اون موقع رو زنده کنیم نه؟

مینهو دستشو روی چونشو گذاشت و با قیافه ی نمایشی تظاهر کرد داره فکر میکنه، سپس انگار که ایده ی خوبی به ذهنش رسیده باشه بشکنی زد.

- اول مثل یک پسر خوب جلوم زانو بزن.

+ نه.

جیمز بلافاصله جواب داد. صداش بلندتر و عصبی تر چیزی که قصدشو داشت.
چشمای مینهو برقی زدن، مانند یک خنجر نقره ای در تاریکی.
آلفای مو بلوند سپس با سرش اشاره ی کوچیکی به پشت سرش کرد.

در عرض یک ثانیه،دو نفر از پشت دو بازوش رو محکم گرفتن و روی هر دو شونش فشار وارد کردن.

+ ولم کن!- اخ-

جیمز بدنش رو محکم تکون داد؛ اما اون دو نفر که کت شلوارهای مشکی به تن داشتن، حتی ذره ای از روی پاهاشون جابه جا نشدن.
ناله ی خفه ای از درد از گلوش خارج شد وقتی ضربه ای به پشت دو پاش وارد شد.

جیمز با صدای تاد مانندی روی زانوهاش افتاد.

- خوبه. حالا بیارینش نزدیک تر.

دو بادیگارد، انگار که وزنی بیشتر یک کیسه برنج نداشت، روی زمین کشیدنش.

الان دقیقا نگاهش هم تراز بود با پایین تنه ی مینهو و زانوهاش به پنجه ی کفش های چرمی براقش میخوردن.

Unwanted Husband/kookjinWhere stories live. Discover now