Stay

949 210 209
                                    

ریدرهایی که چپتر قبلو نخوندن، لطفا اول اونو بخونن، بعد این؛ یه سری حرفایی که زدم مهمه و بهتون مربوطه

++++++++++++++


- هی جئون جونگکوک! این درو باز کن! نمیتونی بعد از این که یک دانش آموزو کتک زدی فرار کنی بری! باز کن این درو!

+ اخ..فاک.

صحنه ای نبود که انتظارش دیدنش رو داشتن.

جلوی کابینشون تعدادی دانش آموز جمع شده بودن، و یکی از معلم هاشون داشت به در میکوبید و مدام فریاد میزد.

تنها مزیت این موقعیت، این بود که هیچکس بهشون توجهی نکرد، که احتمالا بهترین چیز ممکن چون هنوز روی کول تهیونگ قرار داشت.

- چی شده؟!

+ فکر میکنی چی؟ باز اون پدرسگ یه گندی زده.

جیمز دور و بر رو نگاهی انداخت. نمیتونست سوکجین رو پیدا کنه.
که این یعنی با جونگکوک در کابین بود و با شناختی که ازش داشت احتمالا با اولین در زدن از طرف معلم حتما بازش میکرد-

- اوه شت- اون احمقا-

+ چرا؟ چی شده؟!

بلافاصله پرسید.
نگاه تهیونگ رو دنبال کرد و دید که یکی از نگهبان های پارک با دسته کلیدی داشت به سمت معلمشون میرفت.

- میخوان درو باز کنن.

+ خب؟ چه عیبی داره؟!

- نباید درو باز کنن.

تهیونگ سپس با سرعت بیشتری به سمت کابینشون رفت. و از بین جمعیت دانش آموزها رد شد.

جیمز نمیدونست کدوم بهتره؛ اینکه سرشو بالا بگیره یا قایمش کنه در گردن آلفا.
گونه هاش داشت گرم تر میشدن و فقط امیدوار بود نشون داده نشه.

- آقای لی!

آرزو میکرد در همون لحظه از طریق معجزه مچ پاش درمان بشه و بتونه فرار کنه از تمام جفت چشم های متعجبی که به سمتشون چرخیدن.

معلمشون- آقای لی- بررسی کردن دسته ی کلیدها رو متوقف کرد، سپس از سرتاپاشون رو نگاهی انداخت.

+ کیم تهیونگ؟! چه بلایی سر شمادوتا اومده؟!-

- براتون توضیح میدم- قبلش-

تهیونگ حتی نزدیک تر رفت،تا موقعی که دقیقا رو به روی معلمشون قرار گرفتن.

جیمز در اون لحظه داشت به این فکر میکرد که چرا وجود داره.

- مچ پای جیمز صدمه دیده، احتمالا در رفته و نیاز فوری به درمان داره.

+ خب؟ مرکز درمانی به همراه یک اورژانس در طرف غرب کمپ قرار داره و باید-

Unwanted Husband/kookjinWhere stories live. Discover now