کسوف پارت ⁵²

251 37 0
                                    

با لبخند دستشو کشید روی موهام
+دیگه نگرانت نمیشم...خودت از پس خودت برمیای...
.................
+مینجی امشب خونه دوستش میمونه...
رو کردم سمت جیمین
_چرا؟!
شونه هاشو انداخت بالا
+شاید میخواد پیش دوستش باشه
سرمو تکون دادم...
_عیب نداره...بهش بگو بازم برگرده
هیچی نگفت...چند دقیقه ترفی بینمون رد و بدل نشد که سکوت رو شکست
+باید از مادرت ممنون باشیم که بهت ماشین داد
_ماشین خودمه ها...
+خب هرچی... بلاخره مامانت داد
هیچی نگفتم
+امیدوارم از مهمونی لذت ببری...
شونه هامو انداختم بالا
_اهمیت نداره... یه مهمونیه دیگه...تموم میشه میره
سرشو تکون داد
+همینطوره...
دستشو گذاشت روی دستم که دور فرمون بود و با لبخند بهم زل زد
+بیا امشب خیلی برقصیم...
_من توی رقصیدن خوب نیستم‌...
اروم زد به بازوم
+هی چطور میتونی اینو بگی؟!
_خب حقیقته...
+اونشب توی بارون...
لبخند نشست رو لبام
_آره...اونجا خوب رقصیدم
+همینطوره...
سرشو تکیه داد به صندلی
+باورم نمیشه یه روزی پَسِت میزدم...
پوزخند زدم
_الان پشیمون شدی؟
+از موقعیت سوء استفاده نکن
خندیدم
_باشه باشه
دیگه تا زمانیکه رسیدیم حرفی بینمون رد و بدل نشد...
وقتی رسیدیم ماشینو پارک کردم و پیاده شدیم و رفتیم داخل...
صدای موزیک از داخل حیاطم شنیده میشد
جیمین با کنجکاوی به اطراف نگاه میکرد
_به چی نگاه میکنی؟!
+خونه ش قشنگه اما نه اندازه خونه شما...
_دلت میخواد بریم خونه ما؟
رو کرد سمتم و سرشو تکون داد
+باید مادرت رو ببینم و ازش تشکر کنم
_اگه بریم بخاطر این نیست که از مادرم تشکر کنی...
+سلام خوش اومدین
سرمو چرخوندم سمت صدا
با دیدن سوجون پوزخند نشست رو لبم
اومد سمتمون و رو کرد سمت جیمین
+خوش اومدی جیمی...
جیمین با خنده گفت:
+اسم جدید برام گذاشتی؟
جیمی؟ تازگیا اسم جیمینو مخفف میکنه؟
باهم دست دادن
رو کرد سمت من
+خوش اومدی جی کی...
و دستشو دراز کرد سمتم
با لبخند دستشو گرفتم و فشار دادم
صورتش از درد جمع شد
+آخ دستم...
دستشو ول کردم و با لبخند گفتم:
_ممنونم که دعوتمون کردی...
و دست جیمینو گرفتم و از کنارش رد شدیم و رفتیم داخل...
همه جا تاریک بود...
+بیا بشینیم...
و دستمو گرفت و رفتیم سمت کاناپه ای که ته سالن بود و نشستیم
همینطور داشتیم به رقص بقیه نگاه میکردیم که سوجون با دوتا پیک الکل اومد سمتمون
+از مهمونی لذت ببرید
و پیکا رو گرفت طرفمون
هردوتا رو ازش گرفتم و یکیشو به جیمین دادم و روکردن سمت سوجون
_ممنونم
با لبخند سرشو تکون داد و رفت وسط جمعیت
یکم از پیکم سر کشیدم
جیمین با لبخند گفت:
+اوممم...خوشمزس جی کی
روکردم سمتش
_جونگ کوک... جی کی چیه دیگه
اروم زد به شونه م
+هی...سخت نگیر...اومدیم مهمونی خوش بگذرونیم
هیچی نگفتم و یکم دیگه از الکلم خوردم
_درصد الکلش خیلی زیاده
سرشو تکون داد
+حتی بوش میتونه مستم کنه
و پیکشو گرفت بالا و بهش نگاه کرد
پیکمو کامل سر کشیدم...همون لحظه یه خدمتکار اومد سمتمون
+بازم میل دارید؟
جیمین با خنده گفت:
+آره آره...
خدمتکاره دوتا پیک از داخل سینی ای که دستش بود ورداشت و گرفت سمتمون
پیکمو از دستش گرفتم و کامل سر کشیدم
جیمینم کامل سر کشید
چند دقیقه گذشته بود
احساس میکردم رو ابرام
به جیمین نگاه کردم
لش افتاده بود رو مبل
تا دید دارم نگاهش میکنم زبونشو کشید رو لباش
سرمو گرفتم عقب
_مستیا...
خندید
+من دلم یه رقص طولانی میخواد
از جام پاشدم و جلوش وایسادم و دستمو گرفتم سمتش
_افتخار میدین؟
خندید و دستشو گذاشت تو دستم و از جاش پاشد
+دیوونه شدیا
تلو تلو میخوردم
رفتیم توی پیست رقص
یکی از دستامو حلقه کردم دور کمر.ش و به خودم چسبو.ندمش
با اونیکی دستمم دستشو گرفتم و آروم شروع کردیم به رقصیدن
آروم دم گوشش گفتم:
_اگه افتادم کمکم کن
خندید و سرشو برد عقب..‌
از فرصت استفاده کردم و اروم گردنشو بوسیدم
سرشو اورد بالا
زل زدم تو چشمای نیمه بازش و سرمو بردم جلو
آروم لبامو گذاشتم رو لباش
چند ثانیه توی همون حالت بودیم که خودمو ازش جدا کردم
سرشو گذاشت رو سینه م
احساس کردم حالت تهوع دارم...
آروم دم گوش جیمین گفتم:
_همینجا بمون الان میام
و بدون اینکه منتظر حرفی بمونم ازش جدا شدم و رفتم توی سالن و سرویس بهداشتی رو پیدا کردم
یکم آب به صورتم زدم...
#کسوف
#p52
#Eve

solar eclipseDonde viven las historias. Descúbrelo ahora