پارت ۴

2.4K 697 110
                                    

کنار بوته ی گل های رز نشستم و به برگ نیمه زرد شدش دست کشیدم .

گل های قرمز‌‌، حالا روی شاخه، خشک شده بود و رنگش به سیاهی میزد

پره های خشکش رو کندم و توی دستم خوردش کردم. از صدای خورد شدنش لذت بردم و همه ی گل های خشک شده رو چیدم و خورد کردم.

خواستم سراغ بوته گل شاه پسند برم که‌ صدای بلند گاز دادن موتوری رو شنیدم و رو برگردوندم

کای بود که عینک دودی جذابی زده بود و لذت و نمایشی، به موتورش گاز میداد.

دهانم باز موند و از روی زمین بلند شدم . با لذت دستی به بدنه ی موتور یاماهای سفید یک دستش کشیدم

_ فکر کنم کل انگیزت از حمالی برای ارباب جیسانگ اینه که هر ماه چهار دفعه موتورتو عوض کنی

به بدنه ی غولپیکر فلزیش دست کشید و ابرویی بالا انداخت

_ چطوره؟؟

با انگشت شصتم، چونم رو خاروندم

_ اگه بزاری یه دور باهاش بزنم که تا خود صبح میتونم از قشنگیاش، برات بگم

نیشخندی زد و کت چرم کوتاهش رو دراورد و از موتور پیاده شد

_ اگه فکر کردی با پاچه خواری بهت میدمش سخت در اشتباهی

چینی به بینیم دادم

_  قول میدم نخورمش . یه دور میزنم پست میدم

سویچ رو جدا کرد و توی جیبش هل داد

_ فاصله پدالش مناسب قدت نیست

مشت محکمی به بازوش کوبیدم

خندید و با آخ و ناله بازوش رو مالش داد

_ بک  وحشی شدی . خوی ارباب جیسانگ روت تاثیر گذاشته؟!

گوشه ی لبم کج شد و دو طرف کت چرمش رو گرفتم

_کای. اخیرا چقدر سکسی شدی

گوشه لبشو بالا داد

_فکر لاس زدن با منو از سرت بیرون کن . اصلا دلم نمی‌خواد به دست سهون کشته شم

پوکر نگاهش کردم

_ لیاقت تعریف و تمجید منو نداری

مسیر عمارت رو در پیش گرفت اما سریع جلوش پیچیدم

_ اینقدر خسیس نباش کای‌ .تو باغ یه دور باهاش میزنم و پست میدم دیگه

_خوابشو ببینی بک میدونی چقدر برام آب خورده این عروسک؟

_هی خسیس نمیخورمش که لطفاا لطفااااا

_ حتی فکرشم نکن

با لب های آویزون شده بهش نگاه کردم. چند ثانیه ای به صورتم زل زد

_ با این قیافت نمیتونی منو خر کنی

سویچ رو از توی جیبش سمتم گرفت

🩸red embrace🩸Onde histórias criam vida. Descubra agora