🩸red embrace🩸

پارت ۴۸

با ته مونده ی مشروب توی دستش، بازی میکرد . اما بازی اصلی، تازه شروع شده بود

بالاخره ، مشروب رو سر کشید و سرش رو بلند کرد .‌همونطور که انتظار داشت، دخترک بهش نگاه میکرد .چانیول، از اون فاصله ی دور، بهش خیره شد و بعد از چند ثانیه ، نیشخند محوی توی صورت اون دختر زد و جام مشروب رو بالا آورد و به دخترک، اشاره کرد و جام رو سرکشید

دختر طوری محو چانیول شده بود که با دیدن اولین چراغ سبز از طرف چانیول، با نیشخند از جا بلند شد و سمتش اومد

چانیول با نفرت، خندید و جام رو روی میز گذاشت . حضور دختر رو کنارش حس کرد . سرش رو بلند کرد و سر تا پای دختر رو با چشم های خمارش، برانداز کرد

دختر ، موهاش رو پشت گوشش هدایت کرد و با لبخند اغواگری گفت

_ میخوای به یک جام مشروب ، دعوتم کنی؟

چانیول به کنارش اشاره کرد و دستش رو مشت کرد

_ البته که میخوام

اون دختر، کنار چانیول نشست و با لوندی، گوشه دامنش رو بالا تر زد تا چانیول بتونه بین پاهاش رو راحت دید بزنه

چانیول از این حرکت نامحسوس ، نیشخندی زد و با گستاخی، جایی بین رون های اون دختر رو نوازش کرد

دختر، از این حرکت چانیول خوشش اومد و با صدای پر حرارتی گفت

_ اوه. انگار مشروب حسابی مستت کرده.‌

_ پاهات، از این مشروب هم مست کننده تره

دخترک که از لمس های حرفه ای چانیول، دست و پاش شل شده بود بیشتر پاهاش رو از هم فاصله داد و با صدای شهوتی گفت

_ پس بیشتر لمسم کن

چانیول به پاهاش چنگ زد و با نفرت زیرپوستی گف

_ امیدوارم دوست پسر نداشته باشی

دخترک، دست چانیول رو گرفت و بین پاهاش هدایت کرد

_ اوه. البته که ندارم

بعد از چند ثانیه گفت

_ دلم میخواد اسم این مرد جذاب رو بدونم

چانیول دستش رو سمت اون دخترک گرفت

_ دوست دارم وقتی اسمم رو بهت گفتم با صدای بلند اسمم رو ناله کنی .‌البته جایی که فقط من بتونم اون ناله هارو بشنوم

دخترک منظور چانیول رو فهمید و از جا بلند شد

_ پس من رو ببر جایی که بتونم اسمت رو ناله کنم

........

دست چانیول از زبر لباس، کمر لخت اون دختر رو نوازش میکرد. چیزی که انگشت هاش میخواستن، دریدن پوست اون دخترک‌ بود ، اما فعلا باید صبور میبود . گوشه لبش کج شد و کنار گوش دخترک گفت