_ بک . چرا از اول فرار نکردی؟؟
به شیومین نگاه کردم . اون هم برام غصه میخورد؟؟ لبخند بی معنی زدم
_ فرار؟؟ من دو سال تموم میخواستم فرار کنم .
شیومین با غصه کمرم رو لمس کرد
_ اما از ارباب جیسانگ راه فراری نیست؟؟
_ نه .از سهون راه فراری نبود . هیچ وقت نبود
_ سهون درست مثل پدرش بود؟؟
سرم رو تکون دادم
_ نه سهون درست مثل پدرش شد .
شیومین کنارم روی تخت نشست و با دلسوزی گفت
_ میشه از گذشته ها بدونم؟؟گذشته ی قشنگی نبود اما دلم میخواست همش رو به یاد بیارم و به یاد یک نفر دیگه هم بمونه
******فلش بک گذشته
_ دستت رو بکش و گمشو از اینجا
با دیدن سهون خودم رو پشتش قایم کردم تا از اون مردک دور بشم .
اون مردک شکم گنده به جیسانگ اشاره کرد و از کوره در رفت
_ جناب اوه این چه بازیه مسخره ایه ؟؟ معامله تموم شد . من بابتش پول دادم
برای یه بچه ی ۱۷ ساله که تازه پدرش رو از دست داده بود این چیز زیادی بود . سهون هم به سرعت واکنش نشون داد و یقه ی اون مرد رو گرفت
_ اون فروشی نیست . اونطوری بهش نگاه نکن...میخوای همینجا بکشمت؟؟
درست توی اون لحظه بود که نگاه عمیقی به سهون انداختم . همه ی ما توی زندگی عادیمون گاهی پیش میاد که میگیم دلمون میخواد یک نفر رو بکشیم اما اگه توی موقعیتش قرار بگیریم هرگز جرات این کار رو نداریم . اما اون روز، من توی نگاه سهون ۱۹ ساله چیزی رو دیدم که تا به حال ندیده بودم
سهون یقه ی اون مرد رو گرفت و طوری داد زد اگه به من نگاه کنه میکشش که من هم باورم شد . سهون بلوف نمیزد . اون واقعا میخواست مردک رو بکشه و من اون روز برای اولین بار بهش فکر کردم آیا پسر جوونی مثل سهون، تا حالا آدم کشته؟؟
_ این چه رفتار زشتیه؟؟ من این پسر رو با پدرت معامله کردم نه با تو یه الف بچه
_ این پسر معامله نمیشه . چون ماله منه .
و اون روز، یک چیز دیگه رو هم فهمیدم . سهون به شدت روی اموالش حساس بود و اگه کسی دست روی اونها میزاشت ازش نمیگذشت
اگه جیسانگ نبود مطمئنن اون مرد رو کشته بود اما جیسانگ با کلی معذرت خواهی و پول، اون مرد رو راضی به رفتن کرد
وقتی تنها شدیم جیسانگ عصبانیتش رو بیرون ریخت و یقه ی سهون رو گرفت
_ چه مرگت شده پسر؟؟
YOU ARE READING
🩸red embrace🩸
Fanfictionآغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن ب...