چانیول سرش رو روی شونه ی دختر روبه روش خم کرد و با لبخند ساختگی کنار گوشش لب زد_مینهی بهمون شک کرده . نظرت چیه یه دور پوکر بازی کنیم؟؟
لیسا زیرچشمی اطراف رو نگاه کرد و نامحسوس شنود زیر یقش رو لمس کرد و بعد دستش رو دور گردن چانیول انداخت تا دکمه ردیاب رو لمس کنه . از این نزدیکی و شونه های پهن افسر پارک، قلبش محکم میزد اما خودش رو خیلی خوب کنترل کرده بود
_نگران نباشید قربان . کسی شک نکرده . ما فقط به عنوان یه زوج که هیجان رو دوست دارن به اینجا اومدیم مثل خیلی های دیگه
چانیول سری تکون داد و به رقص ادامه داد . دوباره روی شونه لیسا خم شد و اطراف رو با دقت برسی کرد
_ احتمالا امشب معامله ی بزرگی انجام میدن . میخوام به اون حرومی هایی که دور میز دارن معامله میکنن نزدیک بشی و بفهمی دارن چه چیزایی رو کجا خرید و فروش میکنن و پای کیا وسطه؟
لیسا سر تکون داد و به رقصیدن بین بازو های قوی چانیول ادامه داد
_ اگه خواستن بهم...
چانیول بین حرفش پرید
_من مراقبتم . نمیزارم دست هیچ کدومشون بهت بخوره
_چی باید بفهمم؟؟
نگاهش رو به اطراف داد
_طرف های معاملات و ربطشون به....
با سکوت ناگهانی چانیول ، لیسا با تعجب بهش نگاه کرد و لبخند خشک شده ی چانیول، متعجبش کرد .
بین شلوغی جمعیت، چشمش به جسم ظریفی خورد که کسی محکم بهش تنه زد و قدمی به جلو پرت شد اما حتی برنگشت تا به اون فرد نگاه کنه چون مستقیم توی چشم های چانیول خیره بود
با دیدن صورت آشنایی، دست هاش از دور شونه ی لیسا سرخورد و قدمی به عقب، تلو تلو خورد . این هم یک توهم شیرین دیگه بود؟؟
با گیجی پلک زد اما صورت رنگ پریده ی اون پسر هنوز هم جلوش بود . چانیول خشکش زده بود و بی اختیار دستش به لرزش افتاد . اون بکهیونش بود؟؟
کسی که از همین فاصله هم متوجه لاغری شدید و شونه های افتادش شده بود .
کسی که توی چشم هاش خیره شده بود واقعا بکهیون بود؟ حس دردناکی به قلبش حجوم آورد و راه نفسش رو تنگ کرد
حتی نمیدونست باید چه واکنشی نشون بده فقط میخ چشم های زیبا و یخ زدش شده بود و قدرت تکون خوردن نداشت. باز هم کسی به شونه ی ظریفش تنه زد و بکهیون فقط مثل یک عروسک پوشالی ، تلو تلو خورد اما نگاهش هنوز به چشم های درشت شده ی چانیول بود .
لیسا متوجه لرزش دست چانیول شده بود با گیجی صورتش رو لمس کرد
_ چانیول حالت خوبه؟؟ چرا خشکت زده؟؟
YOU ARE READING
🩸red embrace🩸
Fanfictionآغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن ب...