به چهارچوب در تکیه زده بودم و از پشت، شونه های چانیول رو نگاه میکردم. در حالی که دکمه های پیرهنش رو میبست به سمتم برگشت. هنوز کاملا هشیار نشده بودم و خمیازه ی نصفه و نیمه ای کشیدم و به تیپ رسمی و تیره ی چانیول نگاه ریزبینانه ای کردم.
دو روز رو کنارم توی خونه مونده بود و حالا میخواست سر کارش بره. کاری که ترجیح میدادم راجبش زیاد فکر نکنم. لباس های چانیول همیشه راحت بود و حالا توی این کت و شلوار تیره و رسمی، برام ناآشنا به نظر میومد.
نگاهی به سر تا پاش کرد و کراوات سرمه ایش رو مرتب کرد و لبخند کجی زد
_ عجیب نگاه میکنی جوجه
شونه ای بالا انداختم و تکیم رو از دیوار گرفتم
_ با این لباس ها...عجیب شدی
_ عجیب شدم؟
_الان شبیه شغلت شدی. ترسناک
دستش رو توی جیب شلوارش فرو کرد و از جلوی آینه قدی ، کنار اومد
_ ترسناک؟؟ شغلم ترسناکه؟؟
سرم رو تکون دادم و به قدم های کوتاهی که سمتم برمیداشت توجهی نکردم
_ برای آدم هایی مثل من اره. ترسناکه
ابرویی بالا انداخت و جلوی پاهام توقف کرد و من مجبور شدم برای دیدن صورتش سرم رو بالا بگیرم
_ آدم هایی مثل تو؟ چرا نمیفهمم حرفتو؟؟
نفسم رو بیرون دادم و نگاهم رو از چشم های خیرش گرفتم
_ من آدم اونها بودم. کل زندگیم رو از اسم پلیس وحشت داشتم.
انگشت های کشیدش، کنار شقیقم رو نوازش کرد
_ تو آدم هیچ کس نیستی بک. تو فقط آدم خودتی. من نمیزارم دیگه آدم کسی باشی
دستم رو روی دستش گذاشتم و سرم رو بلند کردم. تا جایی که اگه چانیول سرش رو پایین میاورد، بینیمون به هم برخورد میکرد. با خنده زیر لبی گفتم
_ نمیخوای آدم تو باشم؟؟
بینیش رو به بینیم مالید و ضربه ای به پیشونیم زد
_ اگه با آدم من بودن، قراره کل زندگیت رو وحشت زده باشی نه.
کراواتش رو توی مشتم گرفتم و به چشم های خوش حالتش خیره شدم
_ پس تو تا این حد به تصمیم من احترام میزاری افسر پارک؟؟
_ زیادم مطمین نباش عزیزم. من اونقدرا هم آدم متمدنی نیستم
با نگاه به عقربه های ساعت، متوجه گذر زمان شدم. چانیول باید میرفت و این برای من، سراسر استرس و نگرانی بود
_ نمیشد چند روز دیگه هم مرخصی بگیری؟ من دلم نمیخواد توی این خونه تنها بمونم
_ قرار نیست تنها بمونی عزیزم
YOU ARE READING
🩸red embrace🩸
Fanfictionآغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن ب...