چانیول جلوی چشمای چن بشکن زد و اونو از جاش پروند_چشماتو باز کن
چن دست چانیولو پس زد
- چشمام بازه کوری مگه؟؟
چانیول دستشو زیر چونش زد و چنو برانداز کرد
با نیشخند گفت: کو چشمات؟ پس چرا نمیبینمشون ؟؟؟
چن پوفی کرد: چون قرار نیست چشمای همه مثه تو اندازه در قابلمه باشه و به همه نور بالا بندازه
چانیول بلند خندید
_ راجب من حرف زدی؟
چن خونسرد شونه بالا انداخت
_مهم کارایی چشمامه که از مال تو بیشتره
چانیول دو تا دستاشو زیر بغلش زد و با لحن
مرموزی گفت_این روزا کارایی چشمات به درد نمیخوره. یه جای دیگت باید کارایی داشته باشه
چن خندید: چانیول داریم میریم ماموریت محض
رضای خدا اینقدر منحرف نباشچانیول شونه بالا انداخت. با ماشین چانیول میخواستن به گانگنام برن و بعدش به یکی از مناطق پایین شهر برن که جای مخروبه ای بود و بیشتر دست فروشای قاچاق اونجا کار میکردن. باید شخصا اونجا میرفتن تا ببینن چه خبره
چن در حالی که با دقت محيط سوت و کور و مرموز اون اطرافو برانداز میکرد گفت
- چرا نذاشتی خودم ماشین بیارم؟
چانیول دنده عوض کرد:
_ با ماشین سفارشی ددیت بیایم اینجا سرکشی؟ ارشدتونم وگرنه توی بی مغز و اون لي عاشق پیشه تر میزدید به دایره
چن پوکر به چانیول نگاه کرد: جناب ارشد نزار یادت بندازم من هر روز صبح از تو رختخواب میکشمت بیرون میارمت پاسگاه
چان لباش خط شد: اوه در واقع بیدار شدن سخته
صدای ضبط بلند و اعصاب خورد کن ماشین چانیول، روی مغز چن خط انداخت.در واقع اعصاب چانیول فولادی بود و بعد صبح تا شب سر و کله زدن با زندانی ها و بازداشتی ها و از اين دادگاه به اون دادگاه رفتن ، مغزش قابلیت گوش دادن آهنگ های جاز و رپ ،اونم با بالا ترین صدای ممکن رو داشت
و چن در واقع هم به خاطر این اعصاب فولادین،
تحسینش میکرد و هم ازینکه چانیول هر روز رو مغزش میره اعصابش بهم میریختدست برد و ضبطو خاموش کرد
_چانیول خودت به اندازه کافه رو مغز آدم میری
دیگه ضبط واموندتو اینقد زیاد نکن کر میشیچانیول نیشخندی زد و در حالی که با ریتم آهنگ
با بی قیدی تمام خودشو تکون میداد ضبطو دوباره روشن کرد و زیادش کرد
YOU ARE READING
🩸red embrace🩸
Fanfictionآغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن ب...