پارت ۴۷

2.8K 643 638
                                    

_هیونگ، به نظرت من خیلی خسته کنندم؟؟

لوهان طوری با مظلومیت، این جمله رو به زبون اورد که چانیول قلبش آتیش گرفت

_ لو این چه حرف بیخودیه؟؟

لوهان بغض کرده بود و چشم های قشنگش پر از اشک بود
_ پس چرا هجی هم ولم کرد؟؟

چانیول با اخم های درهم گفت
_ به خاطر یه دختر هرزه اینقدر ناراحتی؟؟

لوهان سرش رو پایین انداخت. با انگشت هاش بازی میکرد

_ چرا همه من رو رها میکنن هیونگ؟ یعنی عاشق من بودن، اینقدر سخته؟؟

چانیول درد برادر کوچولوش رو خوب میدونست اما به روش نیاورد و موهاش رو نوازش کرد

_ تو به هیچ کس نیازی نداری لو . خودم به اندازه ی کل آدم های بی لیاقت دور و برت عاشقتم

لوهان انگار چیزی نشنیده بود، با چشم های مظلوم به صورت هیونگش زل زد

_ هجی بهم خیانت میکرد هیونگ.‌‌ اون ...اون میگفت من به اندازه ی کافی مردونه نیستم‌. میگفت خیلی ترسوام و نمیتونم مثل یه مرد، کنارش باشم . تو...تو میدونی چطوری باید مردونه باشم؟؟

چانیول پنهانی به چرم کاناپه چنگ زد.

_ تو به مردونه بودن نیازی نداری لو . مردونگی ، اونقدرام چیز خوبی نیست

لوهان به صورتش دست کشید

_ تو فکر میکنی من زشتم؟ یا...یا بدنم زشته؟؟

چانیول چونه لوهان رو نوازش کرد و با اخم کمرنگی، گفت

_ این مزخرفاتو نگو. صورتت اونقدر قشنگه که همه رو به خودش خیره میکنه

_ اما...اما هجی میگفت بلد نیستم بهش حال بدم . دوست پسرش بهم گفت اونقدر کونیم که عرضه یه سکس ساده هم ندارم . یعنی...همشون...همه ی دخترایی که باهاشون بودم همین رو گفتند . هیونگ مگه همه چی باید به سکس برسه؟ من....من از سکس خوشم نمیاد. یعنی...اصلا دلم نمیخواد که

چانیول بین حرفم پرید . لوهان رو به خودش نزدیک کرد و روی پاهاش نشوند

_ هجی گه خورد که این مزخرفاتو گفت. لو تو...تو دیگه نباید

_ نباید با کسی وارد رابطه شم؟؟ چون فوبیای سکس دارم؟ چون وقتی کسی از پشت بهم نزدیک میشه بهم حمله عصبی دست میده؟؟ همه وسط رابطه ولم میکنن چون اونقدری قوی نیستم که به چشمشون بیام؟؟ هیونگ من...من ازشون متنفرم. از همه ی اونایی که دوسم ندارند و تو دانشگاه اذیتم میکنن‌ . از همه ی پسرایی که از پشت بهم نزدیک میشن متنفرم.از همه ی مردایی که با هوس نگاهم میکنن بدم میاد . انگار..انگار ته فکرشون میخوان...میخوان مثل اون موقع ها باشن.مثل وقتی که گروگان اون عوضی بودیم .‌ اصلا چرا ...چرا باید قرص بخورم؟؟ چرا نمیتونم قوی باشم؟ چرا مثل تو صورتم مردونه نیست؟؟ اصلا ...اصلا دیگه نمیخوام برم اون دانشگاه لعنتی

🩸red embrace🩸Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt