چشمام از دیدن اون نگاه آشنا درشت شد و برای چند ثانیه، به نیشخند شرورانه گوشه لبش خیره شدمبشکنی جلوی صورتم زد: هی مگه نگفتی دنبال دکتر وو میگردی؟؟
بی اراده سد دفاعی دورم ایجاد شد و با اخم کمرنگی، فقط سرمو تکون دادم
چشم هاش از اخم بین ابروهام ریز تر شد و انگار داشت به اسباب بازی مورد علاقش نگاه میکرد.
_زبونتو کی قورت داده پاپی کوچولو؟
طی یه حرکت کاملا احمقانه زبونمو تا ته حلقم بیرون کشیدم و بهش نشون دادم
_به من نگو پاپی
بلند خندید و خط ضربان قلبم رو حس کردم. تا به خودم بیام با دو تا انگشتش زبونمو گرفت و کشید . چشم هام از این کار بی مقدمش گشاد شد و سعی کردم زبونم رو داخل دهنم بکشم اما اون دوتا انگشت لعنتیش...چطور اینقدر محکم بود؟
نامفهوم به خاطر بیرون بودن زبونم غریدم
_ ول...ش کن...ر...وانی
چشم هاش زیر شد و طوری نگاهم کرد انگار مسئله ریاضی جلوش گذاشتم. سرش رو کنار دهنم آورد
_ چی گفتی پاپی؟ نفهمیدم...دوباره بگو
آه این مردک روانی...داشت مسخرم میکرد؟ پامو محکم و بی مقدمه به زانوش کوبیدم و با خنده و آه و ناله کاملا کولی وار و نمایشی، عقب کشید.
_ فکر کنم حالا تونستی بفهمی...و دیگه بهم نگو پاپی
سرشو کنار گوشم آورد: زبونت هم نرمه هم گرم
تو چشمام خیره شد و بازم نفس داغش به گوشم
خورد_و هم دراز . درست مثل یه پاپی
همون لبخند کج روی صورتش برگشت و انگار بازی حوصلش رو سر برده پوفی کشید و ازم دور شد . آب دهانمو قورت دادم و با یاداوری انگشتای کشیدش روی زبونم ، ناخوداگاه دستمو توی دهنم کردم و زبونمو لمس کردم
لعنت بهش. اون منحرفی چیزی بود؟ باید با چندش ترین حالت ممکن میرفتم و دهنم رو میشستم اما انگار هنوز روی زبونم، فشار انگشت های کشیدش رو حس میکردم. اصلا اون لعنتی اینجا چی میخواست؟
با یاداوری جکسون برگشتم عقب و دیدم با چشمای ریز داره نگاهم میکنه
_هیی جکسوون اون کیه؟؟؟
سرشو با انگشت اشاره خاروند
_ بک بالاخره نفهمیدم دنبال کی هستی؟؟؟
یادم رفته بود اصلا اومدم چی بپرسم
_ جکسون این پسره که الان اینجا بود کی بود؟؟
جکسون دستی پشت گردنش کشیدو خندید
_منظورت همونی که دستشو کرد تو دهنت ؟؟
YOU ARE READING
🩸red embrace🩸
Fanfictionآغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن ب...