چانیول بدون لباس ، روی تخت ولو بود و به شدت درگیر بوسیدن دختر زیرش بود . تن دختر، پر از مارک بود
چانیول همزمان که صدادار، میبوسیدش محکم بهش ضربه میزد
به اوجش نزدیک بود و موهای دختر رو توی چنگ گرفته بود که صدای زنگ در رو شنید
دختر ، ناله بلندی کرد
_ آااه. چ..چان ...در
چانیول بی توجه به صدای در، به کوبیدن خودش به اون دختر ادامه میداد . بالاخره به اوجش رسید و خودشو خالی کرد و کنار اون دختر روی تخت افتاد
موهاشو نوازش کرد
_ عالی بودی هانی
دختر ، تن لختشو به چانیول چسبوند و به سینه برهنه چانیول ، بوسه های ریز زد . با اغواگری گفت
_ لاو . حالا که عالی بودم میشه تا صبح،منو تو بغلت بگیری؟؟ دوست دارم کنار هم بخوابیم
چانیول، بی حال خندید و لباس های دختر رو از روی زمین برداشت و سمتش هل داد
_ خیلی دوست دارم تا صبح بغلت کنم هانی .ولی نمیشه
لب های دختر، آویزون شد
_ چرا نمیشه؟؟
_ چون هرزه ها جایی تو تخت من ندارن
دختر ، خندید
_ یاا با من ازین شوخیای زشت نکن .
چانیول هم خندید
_ باشه نمیکنم .
باز هم صدای زنگ رو شنید . پوفی کشید و از روی تخت بلند شد و شلوارشو پوشید . تنش بوی سکس میداد و باید حموم میرفت
به دختر اشاره کرد
_ تا من در رو باز میکنم توهم وسایلتو جمع کن برو. اگه دختر خوبی باشی دفعه بعد هم میتونم بهت حال بدم
دختر، با لبای آویزون لباساشو بغل کرد . اصلا دلش نمیخواست بعد یه سکس طولانی با کسی که خیلی وقت بود رویای خوابیدن باهاشو داشت اینقدر زود بزاره و بره
اما میدونست تنها چیزی که از چانیول نصیبش میشه همین یک بار رابطه است . چیزی که بعد از کلی تلاش بهش رسیده بود
....
چانیول ، خمیازه ای کشید و سمت در رفت . به چن گفته بود یک سری اطلاعات براش جمع کنه و حدس میزد اون احمق پشت در باشه . درو باز کرد ... اما از دیدن شخص پشت در، کمی جا خورد چون اون چن نبود
بکهیون بود که با چشم های پاپی شکلش داشت کل هیکلشو رصد میکرد
****
آب دهانمو قورت دادم و زنگ خونشو زدم . دو هفته از اون روز توی آسانسور، میگذشت و چند بار تلفنی با چانیول حرف زده بودم
YOU ARE READING
🩸red embrace🩸
Fanfictionآغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن ب...