سیگاری گوشه لبش گذاشت و کام عمیقی گرفت
_ خب؟ چی فهمیدی؟
_ چویی چانیول
دست های سهون، طوری روی میز، فشرده شد که رگ هاش برامده شد . یک روز، با دست های خودش گلوی صاحب این اسم رو پاره میکرد
_ دیگه چی؟ از کدوم گروهه؟توی شوجی چیکار میکنه؟ خانوادش؟ شغل قبلیش؟
کای سینش رو صاف کرد
_ یکی از زیر دست های باند اویی قربان . شب های زیادی توی بار شوجی میره . معامله های سبک و بی ارزش انجام میده
کاغذ توی دست های سهون مچاله شد و دندون هاش رو روی هم سابید
_ پس از سگ های شکاری اوییه . دیگه چی؟
_ راجب خانوادش چیز زیادی معلوم نیست اما انگار توی کره زندگی نمیکنن . طبق اطلاعاتم فقط یه مادر پیر داره که شش سال پیش به تایلند مهاجرت کرده
_خواهر؟ برادر؟
_ هیچ کس رو نداره ارباب. حتی کارش هم توی باند اویی زیاد مهم نیست . خورده دزدی هارو انجام میده و توی حساب های بقیه دست میبره . یه جور کلاه برداری مدرن
_چند ساله زیرگروه باند اویی شده؟
_ اطلاعات دقیقی نبود اما زیاد نیست . سه یا چهار ساله
_ قبلش چیکار میکرده؟
_ جیب بر و دله دزد بوده ارباب . انگار یه سوسابقه ی طولانی هم توی اداره پلیس داره سابقه ی قتل هم داره ولی با رشوه و پارتی بازی اویی ، قتل رو غیر عمد اعلام میکنن و آزاد میشه از زندان. . دزدی های خرده میکرده ولی مهارت بالایی توی مبارزه داره
سهون سرش رو تکون داد . اون حرومزاده فقط یه نوچه خلافکار توی باند اویی بود . حتی یه آدم معمولی هم نبود و بکهیون لعنتی روش دست گذاشته بود؟؟
اینقدر طعمه بی ارزش و کوچکی بود که دلش میخواست همون لحظه دستور قتلش رو بده ولی این چیزی بود که باید با دست های خودش انجام میداد . توی وقت خودش
اون حرومزاده هم قاتل بود؟ چیزی که بکهیون ادعا میکرد ازش متنفره . هنوز یه چیزهایی نامعلوم بود . مثل اینکه بکهیون چرا ازش متنفره؟؟ واقعا ازش متنفر شده یا داره نقش بازی میکنه و فکر دیگه ای توی سرشه و سوالی که به خاطرش دلش میخواست مغز چانیول رو از هم بپاشه
چرا بکهیون رو ول کرد؟ اون روز لعنت شده طوری نادیدش گرفته بود انگار یه تیکه آشغال دم دستیه
سهون موهاش رو چنگ زد . اون آشغال بود . اما یه آشغال لعنتی که حتی نمیتونی مچالش کنی و توی زباله بریزیش
کای برگه ای رو روی میز گذاشت. سهون نگاهی سر سری بهش انداخت
_ این چیه؟؟
KAMU SEDANG MEMBACA
🩸red embrace🩸
Fiksi Penggemarآغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن ب...