پارت ۲۸

2K 509 124
                                    


- اینجا چه خبره؟

اوه . این سهون بود

سریع از روي زمين بلندشدم. کای کنارم ایستاد.
لباس وصورت خیس دی او تابلوتراز هرچیز دیگه اي بود

سرمو پایین انداخته بودم و چهره ی خجالت زده
ای به خودم گرفتم

سهون باصداي بلندي گفت:

_مگه کرید؟

یه نگاه به لباس خیس دی او ويه نگاه به من کرد.
دی او دندوناشورو هم سایید
_ از بک بپرسید

سهون یه نگاه تیزبهم کرد. ضربان قلبم تندشد. فقط
میخواستم شوخی کنم.
نمی خواستم سهون بفهمه.کای توی سکوت رفته بود.
لبخند خجالت زده ای زدم

_خب یه شوخی بود دیگه

دی او دستاشو مشت کرده بود و فشار میداد بخاطر
سهون دیگه جرات نداشت حرفی بهم بزنه.

سینمو صاف کردم

_خب من دیگه برم. شما هم به کارتون برسید

به سرعت نور از پله ها بالا رفتم . در اتاق رو محکم بستم.نفس حبس شدموبیرون دادم. امروز خیلی رومخ
سهون بودم.

چقدروحشتناك میشدوقتی عصبی بود. امروز دیگه
نباید جلوش آفتابی شم

*********
سوهو توی بار نشسته بود و داشت به قرضی که
باید تا دو روز دیگه پس میداد فکر میکرد

به این نتیجه رسیده بود که کسی اون پولو بهش
نمیده . فقط یه راه میموند اونم پول نزول کردن از یه نفر بود .

حتی آدمش رو هم سراغ داشت . یکی از شریک
های کار جيسانگ بود که بکهیون خوب میشناختش

کمی سوجو توی لیوانش ریخت و شماره ی بکهیونو گرفت

_بک

_یاا سوهو این وقت شب نباید تو تختت خوابیده باشی؟؟؟

سوهو بی توجه به غرغر بک ، موهاشو کلافه بهم ریخت

_بک اون یارو که پول نزول میداد . همکار اون
مرتیکه که براش کار میکنی چی بود اسمش ؟

بکهیون که ازین سوال شکه شده بود با گیجی
گفت

_لیلیم رو میگی؟ نزول برای چی؟؟ نکنه سوهوی
پاکدامن میخواد پول نزول کنه؟؟

سوهو جرعه ای از سوجو پایین داد و گلوش سوخت

_ بک واسه یکی میخوام.این یارو لیلیم رو کجا میشه پیدا کرد؟

بک خمیازه بلندی کشید و گفت

_ توی انبار سهجو. اونجا میتونی نوچه هاشو پیدا کنی

سوهو مبایل رو قطع کرد و به خیابون تاریک، خیره شد

حالا باید برای رهایی از قرض، به نزول پناه میبرد؟؟

اینطوری مستونست زمان بیشتری بخره ‌ پس انجامش میداد

🩸red embrace🩸Where stories live. Discover now