پارت ۳۰

2.1K 551 173
                                    


نفس داغ سهون توی صورتم میخورد و کمرم بین انگشتاش بود و لب هام زیر فشار لب های نرمش

وقتی به خودم اومدم که لب های بی حسم بین لب های سهون فشرده شد و عطر تلخش توی بینیم پخش شد

دست های مشت شدمو محکم روی شونه اش گذاشتم و خودمو عقب کشیدم

توی چشمای کشیده از مستی سهون نگاه کردم و با صدای لرزون گفتم

_ سهون خواهش میکنم

نگاش از لب هام روی چشمام اومد چند ثانیه به چشمام نگاه کرد از جاش بلند شد و به طرف در رفت
آب دهنم رو قورت دادم

_سهون ممنونم که نذاشتی .....

نذاشت ادامه‌ی حرفم رو بگم بیرون رفت و درو محکم به هم کوبید

آخ خدای من داشتم چیکار میکردم ؟؟ لبای خیسمو لمس کردم

سهون سرد و مغرور، برای بوسه از من پیش قدم شده بود ؟!!

پسش زدم و میدونستم تاوان این بی احترامیمو میدم

سهون برای بقیه اونقدر ترسناک بود که کسی جرات مستقیم توی چشماش خیره شدن رو نداشت

از سوزش گردنم ناله ی آرومی کردم و از جام بلند شدم

غذا دادن به یونمین نباید همچین تاوان سنگینی می‌داشت و من میدونستم جیسانگ از من کینه ی زیادی به دل داره این جبران یه گوشه از اون کینه ها بود

بدنم از درد و شوک،بیحال بود به سختی به خودمو به دستشویی اتاق رسوندم و از توی کشو، گاز استریل و چسب برداشتم و روی زخم بد شکل گردنم گذاشتم

روی توالت فرنگی نشستم من همیشه آیندمو با سهون می‌دیدم اون یه پسر خیلی جذاب بود حتی رفتار های سردشم تو دید همه جذاب بود

از خیلی وقت پیش، میدونستم که بالاخره یه روز یا خودم میرم سمتش یا جیسانگ به زور میندازم توی آغوشش

اما چرا الان درک این مسئله برام غیرممکن شده بود ؟ اگه بکهیون چند ماه پیش بودم از این بوسه اولین بار اونم از طرف سهون حتما اوردوز میکردم اما تنها حس الانم تهی بودن بود

میگن برای اهلی کردن یه نفر باید تلاش کنی و بهش محبت کنی اما من اهلی کسی شدم که هیچ تلاشی برای اهلی کردنم نکرد

همین الانم می‌دونه بخاطر بوسه یه نفر دیگه آنقدر بهم ریخته ام؟من به اون تعلق داشتم؟

ریشه موهامو کشیدم بهتر فقط بخوابم

*************

_دلت میخواد چجوری بمیری؟؟ این توله سگ چی؟؟ دلت میخواد چجوری بکشمش؟؟؟

میخواست فریاد بکشه و همه ی اون آشغالا رو تیکه تیکه کنه اما دستش به ستون آهنی، طناب پیچ شده بود

🩸red embrace🩸Where stories live. Discover now