بلو رایتر ایز هیر💙🦋
بنده اینجا هستم با یک عدد فیکشن امگاورس3>
ایده اش یکسالی میشه که داره تو مغزم جولان میده و بلخره بعد از تلاش های فراوان و چهار بار پاک نویس کردن، بلخره پابلیشش کردمامیدوارم خوشتون بیاد و ارزش نگاه و زمان تون رو داشته باشه♡~
همچنین امیدوارم از پس نوشتنش بربیام •-•برای اولین بار به صورت رسمی اعلام کردم که فیکم اسمات داره-
با اینحال، فقط برای شرایط لازم👓فکر نکنم نیاز باشه امگاورس رو توضیح بدم، چون همتون یک پا استادید تو این زمینه...
ولی اگه سوالی داشتین بپرسید قشنگای من.اگه خودمم تغییری توی این دنیا فانتزی ایجاد کردم، سر همون پارت براتون توضیح میدم~
{معرفی شخصیت}
•مین یونگی:
آلفای معمولی، 27 ساله
رایحه: جنگل[عناصر موجود در جنگل]
•پارک جیمین
امگای حقیقی، 24 ساله
رایحه: وانیل، چوب صندل، گل های سفید
•جانگ هوسوک:
بتای 27 ساله
•کیم تهیونگ:
آلفای 26 ساله
رایحه: چوب دارچین و شکلات
•جئون جونگکوک:
امگای 19 ساله
رایحه: شکوفه آلبالو و رز
• کیم سوکجین:
آلفای 34 ساله
رایحه: آتش و زغال•کیم نامجون:
آلفای 33 ساله
رایحه: ویسکی و تنباکوپارت اول رو فردا آپ میکنم. تا اون موقع...
هوای کامنت رو داشته باشید
این فسقلی رو دریابید👇⭐
YOU ARE READING
Love me [Yoonmin]~|completed
Fanfiction↴ేخلاصه مهم نبود چند مرتبه براش هدیه بخره، گل ببره و بهش ابراز علاقه کنه. اون امگا با بی رحمی در حالی که پوزخندی از جنس تمسخر روی چهره دوست داشتنی و زیباش بود، این حقیقت رو که یونگی در سطح خودش نیست رو مثل پتک تو سرش می کوبید و تمام هدایا و احساسات...