Writer's P.O.V:
[ادامه فسخ و فجور...]
جیمین با مردمک های خمارش که برق شيطنت رو بازتاب میکردن، یونگی رو از شونه به عقب هول داد و مرد رو روی تخت خوابوند.
شلوارِ آلفا رو از پاهاش در آورد و به کناری پرت کرد و بدون اینکه به یونگی اجازه انجام کاری رو بده، پاهاش رو دو طرف شکمش گذاشت و پایین تنه اش رو روی عضو تحریک شده آلفا حرکت داد.
ناله های مردونه یونگی توی فضای اتاق پیچید و جیمین تونست رایحه تندِ مردش رو زیر بینی اش حس کنه:
_ نمیخوای آلفات رو نشونم بدی؟
_ خودت چی وانیل؟ میخوام امگام رو ببینم.آلفا کمی سرش رو عقب فرستاد و آهی کشید. باسن گوشتی امگاش دقیقا داشت روی عضوش کشیده میشد و طاقتش رو کم میکرد.
جیمین باسنش رو بلند کرد و عضو سفت شده مرد رو توی دستش گرفت و روی سوراخ گرسنه اش تنظیم کرد. سپس بدون مکث، روی دیک خوش سایزِ جفتش نشست و مردمک های عسلی رنگش از شدت لذت به بالا چرخید..!
یونگی هنوز با تنگی و گرمای دور عضوش کنار نیومده بود که جیمین دست هاش رو روی شکم عضله ایِ آلفاش ستون کرد و با لذت کمرش قوسی گرفت و پایین تنه اش رو حرکت داد.
بی رحمانه و به سرعت خودش رو روی عضو مرد تکون میداد تا از حرکت و کشیده شدنِ اون دیک توی حفره اش لذت ببره!
لب های خیس و ورم کرده آلفا که نشونه بوسهِ خشن و طولانیِ چند دقیقه پیش شون بود، توسط دندان هاش گزیده شد و ران های توپرِ امگا رو توی مشت هاش گرفت و اونها رو چلوند....
تنها نگاه کردن به اون صحنه باعث میشد توی همون سوراخ گرم و خیس کام بشه!
اینکه چطور جیمین با پلک های بسته، آزادانه ناله هاش رو رها میکنه و خودش رو روی عضوش حرکت میده تا به ارگاسم برسه و دیک تحریک شده اش توسط بالا و پایین شدن هاش توی هوا تکون میخوره!آلفا نالید و اسپنکی به ران امگا زد و باعث شد جیمین چشم هاش رو باز کنه. از بالا به چهره مردش نگاه میکرد و همون طور که توی چشم های تیز آلفا زل زده بود، روی عضو مرد نشست و بدون اینکه خودش رو بلند کنه، به کمرش پیچ و تاب داد!
یونگی هیسی کشید و از شدت لذت چشم هاش رو بست. جیمین به حرکات پایین تنه اش ادامه داد و توی صورت آلفاش خم شد.
نیپل های خوش رنگ مرد بهش چشمک میزدن و مو وانیلی عاشق مکیدن اونها بود!بوسهِ محکمی از لب های نیمه باز یونگی گرفت و پایین تر رفت و مردمک های گرسنه اش رو روی نیپل های مرد قفل کرد.
یونگی بین نفس زدن هاش لبخندی زد و با جفت دست هاش کمر امگای وانیلی رو قاب گرفت.جفتِ شیطونش نمیتونست این عادت رو کنار بذاره: مکیدن سینه هاش!
طولی نکشید که زبون امگا روی نیپل مرد کشیده شد...
با خوشی، سینهِ آلفا رو میمکید و هرازگاهی اون رو بین دندان هاش میفشرد.
یونگی تنها کاری که میتونست انجام بده، هیس کشیدن و نوازش باسن امگاش بود.
YOU ARE READING
Love me [Yoonmin]~|completed
Fanfiction↴ేخلاصه مهم نبود چند مرتبه براش هدیه بخره، گل ببره و بهش ابراز علاقه کنه. اون امگا با بی رحمی در حالی که پوزخندی از جنس تمسخر روی چهره دوست داشتنی و زیباش بود، این حقیقت رو که یونگی در سطح خودش نیست رو مثل پتک تو سرش می کوبید و تمام هدایا و احساسات...