ᬊᬁ56: Everything is awful

1.4K 354 219
                                    

Jimin's P.O.V:

موقعیت افتضاحی بود!

فرض کن بعد از مدت ها خواهش و تمنا کردن از پدرت، بلخره صاحب دوچرخه ای که همیشه آرزوش رو داشتی، میشی ولی قبل از اینکه بتونی با ذوق روش بشینی، پدرت با دست به برادرت اشاره میکنه و میگه این دوچرخه برای جفت شماست!

همین قدر ضد حال و همین قدر مضخرف!

اولین تجربه بازیگریم همینقدر با ذوق و ضد حالی بود.....

وونهوی لعنتی-
با تمام وجودم ازش متنفرم!

اون آلفای لعنتی رسما صحنه رو برام جهنم کرده بود!
هر بار که دستش پوستم رو لمس یا از لگنم پایین تر میرفت احساس تهوع میکردم.

اگه میتونستم حال خودم رو کنترل و مخفی کنم، از پس گرگم برنمی‌اومدم!

هر دفعه که متوجه حضور وونهو در نزدیکی خودش میشد، با بیقراری آلفای خودش رو صدا میکرد و من میتونستم حسش کنم....
متوجه زوزه های از سر خشم آلفام میشدم و هربار که از گوشه چشم یونگی رو چک میکردم، صورت آروم نصیبم میشد‌.

بعضی وقت ها بهش فکر میکنم که ارزشش رو داره؟
اینکه اینطور خودم و مردم رو توی فشار و منگه بذارم ارزشش نقش آفرینی توی این سریال رو داره؟

ولی در حال حاضر توی نقطه ای ایستادم که نه اجازه عقب نشینی دارم و نه توان پیشروی....

_ باهاش رابطه داری. مگه نه؟؟
سعی کردم بهش بی توجه باشم و هرچه زودتر دستم رو بشورم.
_ با اون آلفای عکاس. همه متوجه تون شدن.
_ خب که چی؟

از توی آینه روشویی نگاهش کردم و وونهو پوزخند صدا داری تحویلم داد.
_ واقعا اینطور آلفایی میخواستی؟!
با اخم سمتش برگشتم و اون ادامه داد:
_ حس میکنم با یه مشت من کل ترکیباتش بهم میریزه!
با لذت به حرف خودش خندید و باعث محکم تر شدن گره بین ابرو هام شد:
_ اون روز روی من چاقو کشیدی ولی در اصل با اون نیمه-آلفا رابطه داشتی!

دم عمیقی از بینی کشیدم و توی ذهنم تا 10 شمردم.
نه جیمین...باید آروم باشی...

_ اون اصلا توانایی به فاک دادن رو داره؟! نکنه تو انجامش میدی؟؟
صدای برخورد کف دستم با صورتش توی سرویس خلوت استادیو پیچید.
_ وقتی داری درباره آلفام حرف میزنی زبون لجنت رو درست حرکت بده!

با مردمک های گرد شده اش، چند ثانیه بهم خیره شد و بعد با تک خندی گفت:
_ عه؟.....میدونی، حتی اگه جلوی چشم هاش دیکم رو یک‌ضرب داخلت بکوبم، اون هیچ گوهی نمیتونه بخوره! شاید حتی نفر بعدی خودش باشه!

دستم با خشم بلند شد تا این دفعه محکم توی صورت نفرین شده اش کوبیده بشه، ولی بین مسیر توی مشت وونهو، محکم اسیر شد.
توی صورت خشمگینم خم شد و با پوزخند گفت:
_ میتونم ثابتش کنم

Love me [Yoonmin]~|completedWhere stories live. Discover now