چیرن اصلا خودش هم باورش نمیشد که اینطور رفتار کرده و یه غریبه ای که صرفا چند هفته موقع رخت شستن میدیده و تا همین چند ساعت قبل با هم حرف هم نزده بودند رو به خونه شون بیاره...
ولی درهرحال...
خوشحال بود که اون لحظه بدون توجه به هیچی بلافاصله قبول کرده...
این دواگر ممکن بود پشیمون بشه ...
و حالا ممکنه بتونه عموش رو درمان کنه...
آروم کنار ون یوان نشست و پرسید
-من... کاری میتونم بکنم؟ون یوان آروم سرش رو به معنی نه تکون داد و چیرن هم بی صدا کمی ازشون فاصله گرفت...
بعد از مدتی ون یوان از جاش بلند شد و تکه کاغذی که توش نوشته بود باید چی تهیه کنن رو به طرف چیرن گرفت و گفت
-اینا... داروهاشه... نگران نباش...چیرن نفس راحتی کشید و آروم گفت
-ممنونم...ون یوان کمی منتظر موند و بعد گفت
-ولی یه چیزی درباره ی عموت هست که نمیفهمم...
چیرن نگران نگاهش کرد
-چی؟ون یوان آروم جواب داد
-بیا بریم بیرون صحبت کنیم...#
چیرن نمیدونست چی باید جواب بده...
میدونست چرا عموش متفاوته...میدونست چرا نبضش متفاوت میزنه و خیلی چیزای دیگه که ون یوان متوجه نمیشد...
ولی نمیدونست باید بگه یا نه؟
اگه بگه...اون راز خانوادگیش رو برای یه غریبه فاش کرده...
و اگه نگه...ممکنه دواگر توی تشخیص بیماریش اشتباه کنه؟
ممکنه حال عموش بدتر بشه؟
باید چی کار میکرد؟
به چهره ی ون یوان که منتظر بهش خیره شده بود نگاه کرد...
باید چی بهش میگفت؟ون یوان سوالی که پرسیده بود رو تکرار کرد
-میدونی...که چرا اینطوره؟ لطفا بهم بگو... اینطوری بهتر میتونم به عموت کمک کنم...چیرن بازم جوابی نداد تا اینکه اخرسر گفت
-من... نمیدونم...ون یوان آهی کشید
-خیلخوب متوجه شدم... پس باید یه سری داروی دیگه رو هم امتحان کنم ... شاید اینا از علائم بیماریش باشه؟ بهتره از استادم بپرسم...چیرن آروم و به زور پرسید
-اگه نفهمی...که دلیلش چیه... خطرناکه؟ون یوان نگاهش کرد و جواب داد
-معلومه که هست! ممکنه نتونم کامل درمانش کنم! اون از اولین بیمارای منه... نمیخوام باعث بشم بمیره...چیرن با لحن ضعیف تری پرسید
-ممکنه که... بمیره؟ون یوان سری تکون داد
-من نمیدونم چرا این علائم رو نشون میده... پس یا یه بیماری دیگه ای داره یا بدنش متفاوته با بقیه یا هرچی... در هرحال اگه نفهمم دلیلش چیه خطرناکه...
YOU ARE READING
freedom 3 : beginning of the end
Fanfiction-تموم شد...دیگه تموم شد... دیگه نمیذارم هیچ چیزی ما رو از هم جدا کنه... قول میدم!