e44

90 30 16
                                    

-چمیدونم یه ماهی ای پرواز نکرد بیاد اینجا؟

چیرن خندید
-بازم خواب ماهی پرنده دیدی؟ نه... همچین اتفاقایی نیفتاد...

یه دفعه یاد اون بچه جین افتاد و ادامه داد
-ولی امروز وقتی رفته بودم توی جنگل که ریشه خوراکی جمع کنم یه بچه ی گم شده رو پیدا کردم و به مادرش برگردوندم...

یوان نگران به چیرن زل زد
-یه بچه؟ به مادرش؟ یعنی اومدی نزدیک شهر؟! چیرن لطفا بهم بگو که اونام برده های فراری مثل خودت بودن که توی جنگل زندگی میکردن...

چیرن آروم گفت
-خب... فکر نمیکنم برده بوده باشن... ولی عیبی نداره نگران نباش! من فکر نمیکنم که لومون بدن...

یوان جلو اومد و دستش رو روی شونه های چیرن گذاشت

-چیرن... این خیلی خطرناکه! از کجا معلوم لومون ندن؟ ما نمیتونیم به کسی اعتماد کنیم! شکارچی های برده... اگه بگیرنت میکشنت!

چیرن جواب داد
-میدونم ولی اون یه بچه بود... نمیتونستم ولش کنم توی جنگل تا بمیره... یوان اگه این اتفاق چند سال دیگه برای خودمون بیفته... ترجیه میدی کسی که بچمون رو پیدا کرده رهاش کنه تا بمیره؟

یوان حرفی برای زدن نداشت...

نفسش رو فوت کرد و درحالی که اخم کرده بود گفت
-در هرحال... باید بیشتر مراقب باشیم... مدتی رو از غار بیرون نیا‌... من شمع میخرم... داخل بمون...

چیرن مخالفت کرد
-ولی من باید ریشه خوراکی پیدا کنم...

یوان عصبانی جواب داد
-بهت میگم داخل غار بمون!

چیرن یه قدم عقب رفت
یوان کمی آروم تر شد... جلو اومد و دست چیرن رو گرفت

-گوش کن... من نمیخوام به خاطر یه بچه ی غریبه اتفاقی براتون بیفته.‌. باشه؟

چیرن اهی کشید
-خیلخوب...

یوان لبخندی زد و یه دفعه گفت
-راستی داشت یادم میرفت...

و بعد از توی جیبش حلقه ی یشمی ای رو بیرون اورد
-دوست داشتم وقتی ازدواج کردیم یدونه از اینا برات بگیرم... مخصوصا بعد از اینکه اون تکه آویزی که عموت درست کرده بود رو بهم دادی... البته هنوز ازدواج رسمی نکردیم ولی... به نظرم... باید یه همچین چیزی میگرفتم برات...

و بعد آروم دست چیرن رو گرفت و حلقه رو داخل انگشتش هل داد...

چیرن به حلقه نگاه کرد و آروم گفت
-قشنگه... خیلی قشنگه ممنونم...

و بعد محکم یوان رو بغل کرد‌...

#

یوان نمیتونست چیزی رو که با چشم هاش میدید باور کنه...

اون زن...

اون زنی که کمی اون طرف تر با یه بچه توی بغلش ایستاده بود...واقعا هانا بود؟

freedom 3 : beginning of the endWhere stories live. Discover now